از بس که با حرفای زورشون.
گوشه کنایه هاشون
فتنه هاشون اوایل عروسیم عذابم دادن بهترین کارم در حقم کنن میگم به درک نکن مگه من خواستم.دلم نمیخواست هیچوقت به این درجه برسم حتس بهم بگن نمک نشناسی یا پر مدعا .
برامون ساعت خریدن خواهرای شوهرم یه تشکر خالی کردم
یکی از خواهراش برامون کلی علف وحشی چیده و ابغوره اورده فقط با یکیشون خوبن و احترامشو دارم بقیه شون از چشمم افتادن .
بهترین کارم کنن اصلا مهم نیستن تشکرم نمیکنم.
مادرشوهرم انقد اشکمو در اورده بی حرمتی کرده بهم برامون کره ترشی لبنیات که میفرسته نمیخورم تشکرم نمیکنم ازش حتی زنگم نمیزنم.
وقتی چیزی بهم داده گفته ببر برای علی یعنی شوهرم منم خیلی بهم بر خورد یبار نگفت برای عروسمو پسرم فقط برای علی.
انقد دلمو شکستن که هزارتا خوبی کنن میگم نکنن م.ه من خواستم چه فایده بهم بی حرمتی میکنید بخوره تو سرشون