خیلی سر در گم هستم البته خیلی حس نفرت و کینه عصبانیت دارم از شوهرم محال دیگه ببخشمش
نمی‌دونم چکار کنم از طرفی باردارم و استراحت مطلق
از طرفی تو قهرم و عزم کردم این سری حق و حقوقم بگیرم
نه میتونم برم دنبال وکیل پیدا کنم و نه با این حال میتونم خودم برم دنبال کارهام
میترسم هر چقدر بیشتر بگذره پرو تر بشه فکر کنه من بیخیال شدم و خودم خسته میشم
خودت داری میگی بارداری
هورمونات بهم ریخته
چرا متنفری ؟ چیکار کرده؟
تو این مواقع مشاوره خانواده البته البته مشاوره خوب لازمه
۱۱ سال گذشته و مشاور کمک نکرده برای بحث کوچیک کتک کاری شد و منم زنگ خانوادم زدم البته تو جاده بودم اونا حسابی زدنش ماشینش پوکوندن منم برگردوندن
خلاصه که کاری به بحث آخری ندارم کلا از چشمم بینهایت افتاد دیگه محال برگردم بهش
نه اون شروع کرد توهین کرد آمده بود دنبال من چون بابام تازه فوت شدن من پیش مادرم بودم خودش چند روز موند خورد و بعد رفت کارای خونوادش حمالی های خواهرش کرد و بعد دو روز آمد دنبال من برگشت پشت سر خانوادم حرفی زد منم جوابش دادم اونم محکم زد تو بازوم که کبود شد و بعد من فحشش دادم گفتم فحشی زدم رو شونش اونم زد تمام دهن دماغم پر خون شد زنگ زدم خانوادم با این وضع دیدنم ریختن بهم
