وقتی بچه باادب باشه نمیگن چه تربیت خوبی داشته، خدا نکنه ...

چون ادب داشتن طبیعیه نداشتنش واکنش داره

ولش کن حرف مفت جواب نداره

چرا اتفاقا من جفتشو دیدم هم اینکه از تربیت بچه ای تعریف کنن هم انتقاد کنن

چرا اتفاقا من میگم چه بچه مودبی

حرف زشت داریم تا حرف زشت، بچه‌ای که مودبه فقط از محیط حرف زشت یاد گرفته مشخصه تا بچه‌ای که کلا بی ادبه

چرا اتفاقا اکثرا خونه مون رو جذبه جا میکنیم به مامانم میگن چه بچه های خوبی تربیت کردید 

یکی از دوستان رفته بودیم خونشون بعد دخترش شلوغی میکرد برگشت بهش گفت دختر تو چرا آنقدر بی تربیتی 😂( خیلی خنده دار بود ... چون دختر خودش بود البتههه درک میکنم بچههه خیلییی سخته بزرگ کردنش)

من دیدم مودب باشه تعریف میکنن حرف زشت بزنه میگن بچه س دیگه

اره ما هم بچه خوب و مودب ببینیم تعریف میکنیم 

حتی پشت سرش 

ادب داشتن واجب و طبیعیه. تشکر و تعریف هم لازم نداره.

نداشتنشه که به چشم میاد. 

برا مثال یکی بیاد بگه چرا قبلا بابت اینکه مشروب نمیخوردم ازم تعریف نمیدادین، پس حالا که میخورم حق حرف زدن ندارید. 

حرف زشت با بچه بی ادب فرق می‌کنه 

حرف زشت بزنه میگیم بچس ولی بی ادب فرق می‌کنه 

بچم دو سالش بود 

به یکی گفت بی بَد..یعنی بی ادب 

خانمی از اقوام در اومد گفت در شأن خودت و شوهرت نیست این تربیت بچه تون باشه و کلی انتقاد دیگه............. 

الان اون بچم کلاس پنجم و تو مدرسه و اقوام مأدب ترین بچه س 

دومی هم حدود پنج سالشه همینطور 

.

مدام دیگران مأدب بودنشون رو مسخره میکنن 

و گاهی هم میگن به مادر نیست بچه اگر فضول و بی ادب باشه مادر چه کار می‌تونه کنه؟

همون خانم که تو دو سالگی بچه من اون حرف رو زد 

یه پسر ۶ ساله داره خدا نصیب نکنه هر فوش ناموسی هست تو جمع میزنه 

حتی به مادر و خواهر خودش 

به پدرش 

به عمه ها و اقوام دیگه 

بعد خودشون میخندن فقط 

من گاهی مجبورم جایی که هست بچه هام رو نبرم 

چون خیلی بد دهن هست 

و مدام حرف زشت رو زبونش 

گاهی می‌خوام به مادرش بگم بی بَد در شأن من نبود 

اما این همه حرف ناموسی که آدم مو به تنش سیخ میشه در شأن تو هست.......

از شانس من که انقد رو تربیت بچه حساس هستم تمام اطرافیان بی خیال تربیت بچه هستن 

۹۰ درصد بچه های اطرافیان بی ادب هستن 

فضولی به کنار 

کلا انگار هیچ جوره ادب نشدن لااقل چیزی یاد بگیرن چند شب پیش مهمون داشتیم بچه ش صد بار آب دهنش رو انداخت رو فرش ها 

دوازده شب شوهرم رو فرستادم شامپو فرش بگیره 

حالم داشت بهم میخورد 

قبلش مهمون داشتیم بچه هاشون چه حرفهای زشتی که نمیزدن 

خجالت میشدم صداشون می‌رفت واحد‌های دیگه 

چند بار تذکر دادم که بچه ها آروم حرف بزنید