بچها اون هفته مامانم تنها بود شب اوردمش پیش خودم
رفتیم وسیله پیتزا گرفتم پیتزا مرغ درست کردم
فرداش دوباره ی موضوعی پیش اومد باخاهرم اوردمشون خونم نهار قیمه داشتن اردنشون باهم خوردیم
شبش حال نداشتم چیزی درست کنم ابجیم گفت سیب اب پز و تخم مرغ بپز
البته چیزیم تو خونه نداشتیم تنبلیم کرد نرفتم چیزی بگیرم
از اون هفته ناراحتم چرا واسه مامانم ی غذای بهتر درست نکردم
خیلی ناراحتم😭😭😭😭😭