انقدر ناراحت شدم و عصبی که نمیدونستم پیش کی دردو دل کنم اومدم اینجا-الان تو ماشین نشستم-شوهرم سرپرسته تو محل کارش نمیتونم اسم کارشو بگم دو روزه یه دختر استخدام کردن دیروز که اومدم دنبال شوهرم از دور دیدمش-۴-۵تا پسر جوون کار میکنن اینجا و این دختره اومده استخدام شده -الان اومدم میبینم پشت میز نشسته شلوارش تا زیر زانوش یجور بدی لم داده حالم بهم خورد ازش-شوهرم تا دیروقت سر کاره این خانمم شیفتشو انداخته شب یعنی ۱۲ اوندورو برا میره خونه-شوهرم جوونه و امروزی ولی اهل نماز روزه و چشم پاکه-ولی خب قبول کنید هیچ زنی خوشش نمیاد یه همچین دختری همکار شوهرش باشه-بعد چون شوهرم سرپرسته باید با همشون در ارتباط باشه و این تازه کاره هی باید براش توضیح بده-چیکار کنم آروم بشم بهش فکر نکنم
اگه میخوای خب به شوهرت بگو که خوشت از این دختره نمیاد لطفا حدودتو باهاش حفظ کن . و البته بهش بگو که کاملا بهش اعتماد داری
بهش گفتم گفت تو منو نمیشناسی؟محل کارم خیلی بیشتر جدی ام ولی شوهرم خیلی جذابه و شوخ طبع تو خانواده همه دوستش دارن جذب مهربونیشن -بهم گفت خیالت تخت باشه من سرپرستم و تو کارم جدی ام-حتی دیروز اومد بچمونو برد داخل شرکتش گفت از عمد بردم که بدونه زنو بچه دارم-ولی با اینکه بهش اعتماد دارم دوس ندارم با این خانم هم کلام شه اونم این همه مدت از ظهر تا نصف شب
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
