یه خاطره از دوران مدرسه بگید کیف کنیم 😁
خودم دبیرستان که بودم خیلی شیطون بودم و سرکلاس حرف میزدم
دبیر درس ادبیاتمون به من و دوستم گفت میندازمتون موقع امتحان حالاااا ببینید!
اوایل سال دوستم از اون مدرسه رفت و ما امتحانای ترم اول رو گذروندیم سر یه کلاس دیگه بودیم که ناظممون اومد کارنامه بده گفت اونایی که تک دارن باید خانوادشون بیادبگیره
کارنامه منم نداد با تعجب گفتم پس من چی گفت ادبیات افتادی😐 انقدر عصبانی شدم که شروع کردم بهش فحش دادن زیر لب که دبیرمون گفت به همکار من توهین میکنی! برو بیرون
منم قلدرانه کیفو برداشتم رفتم بیرون رفتم نو حیاط چشمم خورد به ماشین دبیر ادبیاتمون رفتم و پنچرش کردم وقتی ز خورد اومد و سوار شد رفت دم مدرسه ایستاد منم که دلم خنک شده بود با لبخند از کنارش رد شدم
فرداش با مامانم رفتم مدرسه کارنامه بگیرم مدیرمون گفت تو ماشین بنده خدارو پنچر کردی؟ انقدر کولی بازی دراوردم که بهم تخمت زدن که تازه ازم عذرخواهی هم کردن و رفتم سر کلاس
از معلمای عقده ای همیشه بدم میومد
هنوزم از کارم پشیمون نیستم