تقصیر خودش بود نباید میومد اینجا...🙁
لعنتی چند روز بود از خواب و خوراک انداخته بودتمون...🥲
حتی توی خوابم باهاش درگیر بودم...😪
من نمیخواستم بکشمش خودش مجبورم کرد😪☹️
طفلی دخترمم چقدر دوسش داشت😔
طفلی پسرم که وقتی با اون لحظه ی تلخ روبه رو شد😟
لعنتی خودت مجبورم کردی...😮💨
دیشب بعد از تموم شدن کار و قطع شدن نفساش کلی احساس غرورو خوشحالی کردم ولی امروز عذاب وجدان داره میکشتم😵💫😵
قصه از اونجایی شروع شد که تو دست شویی قایم شده بود وقتی رفتم داخل و درو بستم یهویی دیدمش مجبور به دفاع از خودم شدم انقدر با دمپایی زدمش تا نفسش قطع شد....😱
حالا بیایید دلداریم بدین من دلم نمیخواست قاتل باشم یهویی پیش اومد🥲😅
