گفتند ببرید پیش فلان دکتر ارتوپد کارش عالیه
بردیم و ۳۰ جلسه فیزیوتراپی نوشت
به زوووووووو کمرش رو دلا میکردم
جوری که از شدت درد ضعف میرفت و جیغ میزد
من همراهش نمیرفتم چون طاقتش رو نداشتم
اینجا دامادمون همیشه باهاش میرفت
شاید باورتون نشه ولی من در تمام طول بیماری و نقاهتش هرگز گریه داداشم رو ندیدم
با این که بچه بود ولی خیلی مغرور بود تو خودش میریخت و جلوی ما خود دار بود
تنها زمانی که نمیتونست جلوی خودش رو بگیره
زمان فیزیوتراپی کردنش بود و دامادمون شاهد گریه و جیغش بود