واقعا من دیگه نمیدونم چیکار کنم یبار تو زندگیم با یکیش موافقت کردم خیلی تلاش کردم براش اون تلاش نکرد و تمام شد ضربع بزرگی خوردم افسردگی گرفتم واقعا نمیتونستم اون همه حرف بقیه رو تحمل کنم که این همون بود ک میخواستی چرا رفت ینی دیگه حتی نمیخندیم همش فکر همش گریه تا اینکه بعد. یکسال عاشق یکنفر شدم الان که با خانواده در میون گذاشتم پدرم همین اول گفت نه یه دندست نمیخام دوباره ضربه بخورم به همین خدا دیگه نمیتونم تحمل. کنم که پدرم برام تصمیم بگیره حتی نظر منو نمیپرسه میگه اخرین نظر تویی به زور میخاست بدم یکی دیگه چند بار خودکشی کردم اما نشد اخه دیگه خسته شدم زندگی من همش شده گریه واثعا نمیتونم اینبار ضربع بخورم چون به بدترین شکل خودمو میکشم😭