2777
2789
عنوان

دلم خیلی شکسته😭

244 بازدید | 21 پست

شوهرم آدم خوبیه تا وقتی از خانوادش دور باشه، وقتی خانوادش هستن خیلی عذابم میده با کاراش ،پدرش 6 ماهه فوت کرده و مادرش از شهرستان اومده خونه ما چند روز بمونه حال و هواش عوض بشه، توو این یه هفته که اینجاس چند بار اعصابمو خورد کرده در حدی که تصمیم میگیرم طلاق بگیرم راحت شم از این زندگی...قبل اینکه مادرش خونمون بیاد ما تقریبا 10 روز شهرستان خونه شون بودیم و در مغازمون بسته بود، درسته ماه رمضونه بازار دلچسب نیست ولی از هیچی که بهتره، ولی باز بخاطرش رفتم 10 روز موندیم، الان مادرش 8 روزه خونمونه حالا میخواد بگرده شهرستان ای آقا پاشو کرده توو یه کفش الا و بلا من باهات میام میرسونمت،آخه آدم حسابی مگه یه ساعت دو ساعته که تو باهاش میخوای بری،12 ساعت راهه با اتوبوس. هرچی بهش میگم گوش نمیده، همش منو توو عمل انجام شده میذاره، به مادرش میگه بیا اینجا یه خونه 3 خوابه میگیریم باهم زندگی می‌کنیم، انگار من پشمم ایی وسط ،انگار خواهر برادریم که همه باهم زندگی کنیم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هی خرید میکنه میاره، البته ما که تنها باشیم هم خیلی دست و دلبازه خسیس نیست اصلا ولی خدا نکنه خانوادم بخوان بیان، هیچ هیچ، میگم بابا زشته یکم خرید کن، میگه ندارم بخدا داشتم میگرفتم... خلاصه زندگیم با وجود مادرش خراب میشه، میدونم

خیلی راحت با صبوری میتونی باهاش حرف بزنی ،،با عصبانیت و تند برخورد کردن هیچی بدست نمیاری از دستم میدی 

«در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه » «مشو غره به امروزت که از فردانهی اگه»
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792