هنوز طلاق نگرفتم مادرم میگه نگیر درستش کن
خسته شدم همش من کوتاه میام آدم بی غیرت درست بشو نیست
تقصیر خودمه، پدرم فوق العاده اهل گیر دادن و سلطه گری بود
خواستم از چاله دربیام افتادم تو چاه با مردیکه از نظر تحصیلی و اجتماعی ازم پایینتر بود ازدواج کردم با فاصله سنی زیاد
گول وعده هاشو خوردم، تشنه مهربانی تشنه امنیت بودم
همکلاسیم چندبار اومد خواستگاریم (ترک بودن) ما کردیم و بابام میگفت من دختر به غریبه اونم ترک نمیدم
منم ترم ۷ دانشگام این اومد خواستگاری زود گفتم بله
بعدش پایان دانشگاه رفتم سره کار تا دخترم بدنیا اومد بعد ۵ سال
دوباره میرم سره کار و طلاق میگیرم
الان درخواست طلاق دادم تو سامانه ثبت نام کردم تا بهم وقت بدن