با اینکه یه زمانی عاشقش بودم اونقدرررر به خواسته هام و روحم کمتوجه ایی کرد و اونقدرررر جر و بحث داشتیم سر هر موضوعی که دیگه کامل از چشمم افتاده
ولی دوتا بچه دارم و خانوادهامون جوریه فرهنگشون که نمیخوام طلاق بگیرم اصلا طلاق بگیرم چیکار کنم وقتی نه دیگه میخوام شوهر کنم نه طاقت جدا کردن بچه هام از خودم یا شوهرم رو دارم
ولی دلم میخواد هیچچچ رابطه ایی بینمون نباشه
چون همین اواخرم هرچی بود از طرف اون حس بود و برای من عذاب اور بود حرف خاصی هم ندارم دیگه باهاش ظاهرم هم که بخاطر بچه هام وزایمان دومین بچه ام که ۸ ماه پیش بود اونقدر بهم ریخته که میدونم کامل از چشمش افتادم و چشمش همه اش یواشکی دخترا و زنای دیگه رو دنبال میکنه
کی تجربه طلاق عاطفی و صرفا همخونه بودن رو داره