2777
2789
عنوان

طلاق عاطفی از همسر

325 بازدید | 8 پست

با اینکه یه زمانی عاشقش بودم اونقدرررر به خواسته هام و روحم کم‌توجه ایی کرد و اونقدرررر جر و بحث داشتیم سر هر موضوعی که دیگه کامل از چشمم افتاده

ولی دوتا بچه دارم و خانوادهامون جوریه فرهنگشون که نمیخوام طلاق بگیرم اصلا طلاق بگیرم چیکار کنم وقتی نه دیگه میخوام شوهر کنم نه طاقت جدا کردن بچه هام از خودم یا شوهرم‌ رو دارم

ولی دلم میخواد هیچچچ رابطه ایی بینمون نباشه 

چون همین اواخرم هرچی بود از طرف اون حس بود و برای من عذاب اور بود حرف خاصی هم ندارم دیگه باهاش ظاهرم هم که بخاطر بچه هام و‌زایمان دومین بچه ام که ۸ ماه پیش بود اونقدر بهم ریخته که میدونم کامل از چشمش افتادم و چشمش همه اش یواشکی دخترا و زنای دیگه رو دنبال میکنه 

کی تجربه طلاق عاطفی و صرفا همخونه بودن رو داره

بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!

بیا تاپیک قبلم حاجتتو یگو تا ۴۰نفر در حقت دعا کنن

هرکی حاجتشو تو این تامیک نوشته ۴۰تا لایک خورده

انشاالله شماهم حاجت روا میشید

زندگی نامه ای من تا ابد..... من در تاریخ 01/07/1402 بدترین اتفاق زندگیم رخ داد خیلی برای اتفاق وحشتناکی ک برام افتاد ب دستو دامن ۱۴معصوم ۵تن خدا و... افتادم ولی قطع امیدم کردن من ب حدی تلاش کردم ک این مشکلم حل بشه ک با موی سرم سفید و استخوان تنم آب شد ولی حل نشد هیچ بدترم شد           من در تاریخ07/01/1403 تصمیم گرفتم دکیه برای این قضیه و مشکلم تلاشی نکنم تصمیم گرقتم خودشکی نکنم ولی تا اخر عمرم با خنده خداحافظی کنم تصمیم گرفتم برای همیشه این دردمو بزارم یه گوشه از قلبمو باهاش سر کنم تا زمانی که موعده مرگم برسه لطفا ن کسی دعا کنه مشکلم حل بشه نه دلداریم بده.... من مثل یک مریض سرطان خون قطع امیدم.... سلام روزای پر از درد تاریخ این امضا هفتم فرودین هزارو چهارصدو سه  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

گلم به خودت بیشتر برس ببین ریشه ی مشکلتون کجاست از مشاور کمک بگیر اینجا خیلیا بی تجربن یچیزی میگن شرایطو بدتر میکنند 

خب مردا را نباید زیاد پا تو کفششون کرد یکم توقعات و بیار پایین سعی کن خوبی ها و نقاط قوتش و ببینی هر چی دوری کنی اونم بیشتر ازت دور میشه  بخاطر بچه هات گذشت کن 

هر مردی یه قلقی داره اونو پیدا کن عزیزم انشاالله مشکلت حل میشه

مادر شدن مثل یک جاده ی یک طرفه س، یک طرفه و بی انتها....🥺
گلم به خودت بیشتر برس ببین ریشه ی مشکلتون کجاست از مشاور کمک بگیر اینجا خیلیا بی تجربن یچیزی میگن شر ...

فدات بشم با محبت راهنمایی میکنی خیلی از چشمم افتاده واقعا باید اساسی اینو حل کنم کلا یک سال و اندیه که هیچچچچچ حسی بهش ندارم و اولش که گفتم بارداریه ولی ۸ ماهه زایمان کردم تا ۳-۴ ماه هم میگفتم بخاطر تغییر هورمون ولی در کل دیگه هیچچچ حسی بهش ندارم و آغوشش عذابم میده

بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!
فدات بشم با محبت راهنمایی میکنی خیلی از چشمم افتاده واقعا باید اساسی اینو حل کنم کلا یک سال و اندیه ...

 مال زایمانته عزیزم منم بعد زایمان تا یک‌سالگی بچم همینطور بودم

 اگه همون اول افسردگی و بد بینیت درمان شده بود الان شرایط فرق میکرد ببین عزیزم از فردا امتحان کن اون دوست نداشتن و نفرت و از ضمیر ناخودآگاهت حذف کن هی به خودت تلقین نکن ازش بدم میاد  اتفاقا به خودت برس محیط خونه را گرم و صمیمی کن، وقتی شوهرت میاد به بچه ها بگو بابا گناه داره خسته س سر و صدا نکنید یا اذیت نکنید و ازین جور لوس بازیا😁

خلاصه که مشکلت حل شدنیه عزیز چون میگی اوایل عاشقش بودی پس به طبع مرد بدی نمیتونه باشه 

مادر شدن مثل یک جاده ی یک طرفه س، یک طرفه و بی انتها....🥺
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792