کم کم پذیرفتم که راهی جز تخمک اهدایی ندارم..... دربارش مطالعه کردم و پذیرفتم
پذیرش تخمک از یه زن دیگه واقعا برام کار ساده ای بود چون اعتقادی به اینکه بچه ها از نظر ژنتیکی متفاوتن ندارم.... همه بچه ها از دید من پاک به دنیا میان و تربیت ماس که اونا رو متفاوت میکنه. از طرفی کی گفته ژن من از اون بنده خدا که اهدای تخمک میکنه برتره؟!
اما فقط از یه نظر پذیرشش سخت بود!!!!! اینکه یه زن دیگه بجای من باید تو زندگیم وارد میشد.... نگران رابطه خودم و شوهرم بودم و از نظر روحی چندین ماه طول کشید تا کنار بیام