دیدم ب من گفت ۹ اونجا باش
منشی خواب مونده و دکتر درمونده اومد و دو نفر دم مطب وایساده بودن
دیگه چهل دقیقه وایسادیم
اون دوتا خانم رفتن داخل اتاق
کارشون چهل دقیقه طول کشید و وایسادن با دکتر شوخی کردن
منم کفری از دیشب که بیدار موندم بی حسی برا منو زد و به جای راهنمایی از برند خوب هی میگفت چقد میخوای پول بدی چقد میخوای هزینه کنی
دستگاه کارتخوان قطع برام واریز کن دیگه گفتم شما تا کار منو انجام بدید گفتم برادرم براتون واریز کنه
خلاصه نیومد که کارمو انجام بده منم از این حد از بی مسئولیتی حرصی شدم
از مطب که دراومدم ی دختر که لباشو ژل زده بود و خوشگل شده بود آدرس دکتر جدید و گرفتم
رفتم اونجا صحبت کردیم
قرار شد دو سه روز دیگه نوبت بهم بده
مطب این دکتر باکلاااس خودش باشعور
خوشحالم که نموندم تو اون مطب چون مطمئنأ الانپشبمون میشدم که چرا پیشش کار انجام دادم