بچها ابجی کوچیکم رفته سفر
مامانم تنهاس
از دیروز من پیشش بودم
البته چون تعطیلاته از اون هفته تقریبا خونشونم فقط شبا میومدم خونه خودمون
الان شبا هم باید پیشش بمونم
البته خودش میگه نمیترسم تنهایی
ولی من دلم نمیاد
همسرم میره خونه خودمون
میگه اونجا خوابش نمیبره منم اصرار نمیکنم
ولیخب منم تو خونه خودم راحتترم
ب مامانمم میگم بیاد خونه خودم میگه نه
چیکار کنم بنظرتون
۶ شب ابجیم نیس
ابجی بزرگمم نمیاد
امشب بچهاشو گذاشت پیش مامانم گفت تو برو خونتون
ولی من میترسم یهو مامانم ناراحت شه
بگه تو این چند روز منو ول کردن
عذاب وجدان میگیرم
شما جای من بودین چیکار میکردین
شبا میام شام همسرم و میدم و برمیگردم