2777
2789

از قبل از عید اینجان 

مثلا برای خواستگاری اومده بودن 

نسبتا غریبه هستن 

تازه داشت حالم بهتر میشد که اینا اومدن 

و توی شرایط خیلی خوبی نیستم از نظر روحی 

خانوم خانوادشون که میشه مامان همین خواستگارم 

مدام زور میگه🤦‍♀️ 

میبینن من حالم خوب نیست 

روزی 100 بار چایی میخوان هی باید ببری بیاری

انقد عجیبه میاد کنارم میشینه میگه خب جوونی یکم ماساژ بده دستامو:| 

حالا اون اشکال نداره ولی من دلم میخواد تنها باشم 🤦‍♀️ نیاز به تنهایی دارم... 

پسرشم به شدت پررو و بی تربیته عین بچه ها رفتار میکنه حتی یه ذره یه رفتار درست با خانوما رو بلد نیست😐 

و از وقتی اینجا بودن این اقا به همراه برادرش میرن تو اتاق من میخوابن من تنها تو پذیرایی رو مبل 

از ترس اینکه وقتی خوابم لباسم بالا نره ببینن منم صبح عین خط کش میخوابم رو مبل🤦‍♀️

اسایشم از بین رفته 

واقعا مثل صابخونه رفتار میکنن حتی میخواستن عمو های پسره رو هم دعوت کنن خونه ما بیان بمونن😐 مامانمم مظلوم صداش در نمیاد و حتی فک میکنم خیلی راحته چون هرکاری دارن به من میگن 

مثه کلفتا شدم:|

چه چیزی میتونه افسرده کننده تر از به سادگی زندگی کردن در روز های پشت سر هم باشه؟                                         https://abzarek.ir/service-p/msg/1690486
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792