از اول بارداریم سرد شد من هی خواب دیدم هی شک کردم هی بهش گفتم گفت ن
بعد نگام نمیکرد
چون شوهرم عاشقم بود از بچگی
ازم فرار میکرد
تا الان که دخترم۶ماهشه رابطمون سرد بود رفتاراش ضد و نقیض بود
هی میگف من لیاقت شمارو ندارم
برو
چون بهش شک میکردم اخرش از لج میگف خیانت کردم
تا اینکه دیشب بهم گف من از تو متنفر نیستم از خودم هستم که این بلارو سر زندگیم اوردم
تو و بچمو میبینم میرم بیرون گریه میکنم