اعتیاد داره ترکم نمیکنه چون اصلا گردن نمیگیر! طایفه خوش ولش کردن.. تو فامیل مادری در و همسایه ابرو نذاشته برامون! بی وقفه حرف میزنه و چرت و پرتم میگه ! در حدی که هیشکی نگاش نمیکنه سرشون میکنن تو گوشی یا با هم حرف میزنن اما این همچنان ادامه میده ! مهمون میاد خونمون بزور اهنگ پخش میکنه با صدای بلند باند و میگه باید گوش کنین جملاتشو چی میگه.. هرچی میگن داریم حرف میزنیم سرمون درد میگیره، اصلا محل نمیده! پا میشه میگه من جبهه رفتم ترکش دارم همتونو حریفم پاشین مبارزه کنیم😞 درحالیکه اصن جبهه نرفته. یجوری رفتار میکنه انگار بچه پنج سالس.. گاها که آروم اشاره میکنیم بسه یهو داد میزنه چیه؟ من لال شم؟ یا سر سفره بگیم مثلا گوشت کمه بزار مهمون بخوره یهو داد میزنه همه میشنون ..یعنی هرکی میاد خونمون یا مجبور میشینن با سردرد و اعصاب خوردی؛ یا یکم میشینن فوری میرن ! از لحاظ مالیم صفره ! یعنی جوونا و عروسای فامیل که یه انگشت منم نمیشن تو زیبایی و تحصیلات و وقار و کدبانویی ، همش به چشم تحقیر و تمسخر نگام میکنن ! و کسی حسابم نمیکنه. چرا؟ چون دختر این پدرم .. امروز انقدر دلقک بازی دراورد عروس خالم از چشمش اب اومد انقد خندید و به گوش شوهرش یچیزی میگفت.. وقتیم مهمونا میرن بهش میگیم ابرومون بردی پامیشه دست به فحش کثیف و کتک ! یعنی حیف اون هزینه ی میلیونی که مامانم برا پذیرایی و شام میکنه و اصلا به چشم نمیاد از بس بی عزت میشیم. جالبه گاها هم وقتی مهمون میاد از جاش بلند نمیشه میخوابه گوشه هال! با خودم میگم چه غلطی قراره بکنم اگه شوهر کنم؟ جلو خانواده شوهر؟ اصلا کسی قبولم میکنه با این وضع؟ دارم دیوونه میشم.. برادریم ندارم کنترلش کنه یکم.. مامانمم دیوونه شده.. تورو خدا کسی نگه هرچی باشه پدره و.. نفسم بریده از شرمندگی و خجالت