این یه تاپیک معرفی کتاب نیست!📚🚫

📌عقاید یک دلقک؛ اثر هاینریش بل

🎖️برنده جایزه نوبل ۱۹۷۲

📎این کتاب رو به اعتبار نام آشنا و پرتکرار و جایزه ارزشمندی که برنده شده خریدم و خوندم. حقیقتا تا این لحظه از زندگیم یک نفر رو هم ملاقات نکردم که این کتاب رو خونده باشه و پسندیده باشه! 

ماجرا درباره یه دلقکه که معشوقه‌اش ولش کرده و رفته. کل موضوع کتاب هم همینه: آه و ناله از بی‌وفایی معشوق و مرور خاطرات بی‌پایان و تباهی و تباهی و تباهی!😶 و یه نکته دیگه که به نظرم اومد (و البته ممکنه برداشت اشتباه کرده باشم) اینه که بعضی جاها محتوای کتاب ضد کاتولیک‌ها و توهین‌کننده به اوناست. پیغام‌های ایدئولوژیکی که نویسنده قصد بیانشون رو داره هم ناقص‌الخلقه و ناپخته هستن.

🔖به قول یکی از دوستان تنها چیزی که از این کتاب یاد میگیری اینه که «کنیاک» رو گرم میخورن!🤪

📌راز؛ اثر راندا برن

و همچنین

📌چهار اثر فلورانس اسکاول شین

📎دوتا کتاب خیلی خیلی_متاسفانه_محبوب و معروف در ایران.

غالب کسانی که طرفدار این کتاب‌ها هستن یکسری آدم ناآگاه با توهم دانایی هستن که گمان میکنن هرچی توی این کتابا نوشته شده وحی مُنزله!

دقیقا مشکلم با این کتابا همینه. این کتابا فقط جزو «حال خوب‌کن‌های شعارگونه» هستن و در واقعیت چیزی به شما اضافه نمی‌کنن. ظاهر روانشناختی و نظریات علمی رو دارن بدون اینکه پایه در علم داشته باشن. اما چون باعث میشن حال خوبی داشته باشید فکر می‌کنید مفید هستن. این کتاب‌ها بین شما و دنیای واقعی دیوار میکشن و با تکرار حرفای کلیشه‌ای و ارجاع دادن به مطالب و وقایع تکرارناپذیر و غیرقابل آزمایش فقط به درد فرهیخته‌نمایی توی فضای مجازی میخورن.

📌قهوه سرد آقای نویسنده؛ اثر روزبه معین

📎این کتاب ماه‌های متمادی در بالای لیست فروش آثار ایرانی قرار داشت، مدت‌ها سر زبان‌ها بود، از همه طرف با هجوم دوستانی که بهم التماس میکردن این کتابو بخونم مواجه می‌شدم و تا اونجایی که میدونم تا امروز بیشتر از ۸۰ بار تجدید چاپ شده.😳

اینجوری بگم که من در این کتاب با نویسنده‌ای بااستعداد مواجه شدم که ذهنی فقیر داره! صفحات ابتدایی کتاب بسیار جذاب و پرکشش بود و می‌تونست آغاز یکی از بهترین رمان‌های ایرانی باشه! ولی هرچی جلوتر رفت بیشتر و بیشتر پر از مفاهیم تکراری و کلیشه‌ای شد که معمولا تو سریالای درام صدا و سیما دیده میشه! آقای معین خوب لفاظی می‌کنه اما در زیر این کاغذ کادوی پر زرق و برق کلمات ابدا ارمغان جدیدی برای ارائه نداره. نویسنده چنین اثری که هیچ پیام فلسفی یا اخلاقی نداره و‌ صرفا یه داستانه باید ایده جدیدی برای روایت کردن داشته باشه نه اینکه فقط گلچینی از تمام کلیشه‌های ادبی و هنری تاریخ بشریت رو ارائه بده!

📌لولیتا؛ اثر ولادیمیر ناباکوف

📊جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ با بیش از ۵۰ میلیون نسخه فروش

دارای رتبه چهارم در لیست بهترین رمان‌های انگلیسی زبان کتابخانه مدرن

📎قبل از هرچیز بگم نقد من به نحوه شخصیت‌پردازی و صحنه‌پردازی‌های کتابه. موضوع جنجالی و تکان‌دهنده کتاب خودش جای بحث زیادی داره که در این یادداشت نمی‌گنجه.

این کتاب سراسر انرژی منفی و حس بد بود. موقع خوندنش احساس خفگی بهم دست میداد. انگار تو یه اتاقک بتنی بدون پنجره و تاریک و نمناک گیر کرده بودم!🤕 سیر وقایع کتاب مبهم بود. شخصیت‌ها ناقص و شکسته بودن و نمیشد باهاشون ارتباط برقرار کرد و توصیفات کتاب اونقدر کم بود که نمیتونست آدم رو در اون فضا قرار بده و وادار به همراهی و همدلی کنه. البته اینا ممکنه به خاطر سبک نگارش انتخابی نویسنده باشه که استفاده از «راوی غیرقابل اعتماد» بود. (اگه با این اصطلاح ادبی آشنا نیستید تو ویکی‌پدیا سرچ کنید. یه سری توضیحات داده.) به‌طور کلی از این کتاب توقعاتی داشتم که برآورده نشدن.

📌دختر کشیش؛ اثر جورج اورول

📎اورول از اون نویسنده‌هاست که به هیچ وجه نمیتونم باهاش دوست باشم. بیشتر شهرت اورول در ایران به خاطر کتاب «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴» هست که البته منکرش نمیشم که اندیشه‌های عمیقی رو به خواننده منتقل می‌کنه اما متاسفانه قادر به ارتباط برقرار کردن با نوشته‌های این نویسنده نیستم و این کتاب هم یکی از کارهای سطح پایینش محسوب می‌شد.

اگه بخوام «دختر کشیش» رو توصیف کنم میگم: یه علامت سوال بزرگ❓

نویسنده گره‌هایی تو داستان میندازه که انگار خودش هم بلد نیست بازش کنه! میتونم اینجور تصور کنم که اورول اندیشه‌های انتقادی زیاد (و البته از حق نگذریم مهمی) تو ذهنش داشته و بهترین راهی که برای بیان اونا به ذهنش رسیده یه سیر داستانی نصفه نیمه بوده.

🔖نقاط ضعف این داستان رو خلاصه میگم: عدم کشش و آهسته بودن روند داستان، شخصیت‌پردازی ضعیف، مبهم بودن و عدم شفافیت وقایع داستان، استفاده از تکنیک‌های متنوع نگارش که در عین حال که می‌تونه نکته مثبتی باشه نکته منفی هم بود. چون تا آدم میومد با متن انس بگیره و ارتباط برقرار کنه سبکش عوض میشد و جا افتادن سبک جدید برای خواننده سخت بود.

📌خاطرات سفیر؛ اثر نیلوفر شادمهری

📎این کتاب بین طرفداران نظریه «ما خوبیم، کل دنیا بد!» بسیار پرطرفداره.😬 موضوع کتاب خاطرات یک خانوم مذهبی ایرانیه که برای تحصیل به فرانسه رفته و با چالش‌ها و عجایب فرهنگی مواجه میشه که بیا و ببین!

این کتاب در ژانر خاطره‌نویسی بود که طبیعتاً باید ماجراهایی رو روایت کنه که واقعا برای نویسنده پیش اومده. اما به‌نظر میومد نویسنده در اکثر بخش‌ها داستان‌سرایی کرده و وقایعی رو شرح داده که اصلا اتفاق نیفتادن. مسائلی هم که میشه گفت واقعا اتفاق افتادن انگار تحریف شدن یا ناقص بازگو شدن. یا شاید هم نویسنده برداشت اشتباهی از اونا داشته. جبهه‌گیری و طرز فکر جهت‌دار نویسنده کاملا مشهوده و به نظر میرسه خیلی جاها اغراق زیادی کرده. از نظر من این کتاب مغرضانه و سفارشی نوشته شده بود.❌