من دخترای فامیل اوردم خونمون،بعد امروز داشتن بازی میکردن ، بعدش یه دفعه دختر کوچیکه ،بزرگرو هل داد افتاد رو من بعدش دیدم النگوم قشنگ تا شد و شکست حالا من با بچه کاری ندارم عیب نداره اونا گناهی نداشتن والا
من خیلی ناراحت شدم اخه ی سال نشده بود ک گرفته بودم بگذریم این وسط مادرم میگه تو لیاقت نداری طلا بندازی تورو ب چه طلا انداختن نمیتونی از النگوت مراقبت کنی چ برسه ب خودت. دیگه عوضش نمیکنه دلم خیلی شکست🙂💔