حس میکنم هرچی میگذره رفت وآمدها هم کمتر میشه امسال از تهران کوبیدم اومدم شهر خانوادم خیرسرم عید پیش خانوادم و فامیل باشم دلم گرفته زیاد نه خواهرم اومد نه خواهرشوهر نه جاری نه هیشکی با اینکه خونه ها شون یک متر فاصله داره با خانواده ها نمیدونم چراواقعا؟؟؟ مگه عید نیس مگه نمیخوان بیان انقد پسرم بهانه گرفت پاشدم دیدم خواهرم که نمیاد من رفتم دیدم حمومه شوهرشم خوابه برگشتم اصلا تو نرفتم چی داره به سر رسم و رسومات میاد چرا همه ازهم فراری ان
مادرشوهرمم از صب چشم انتظاره نه خواهرشوهرم اومد نه جاری با اینکه خونه ها کنار همن