واسه طلاق با دو تا بچم اومدم
خونه مامانم. بااینکه سعی میکنم خرج هامو هم خودم. بدم. خود مامانم هم اصرار کرد. بیام
الان. دخترمو هِی. میگه دهاتی. آنجا دهات. شما نیست که پتو رو اینجوری میکنی
دخترمو. میگه. کِراکی. مثل معتادا. میخنده.
میگه شکلشو. نگاه
میگه از دخترت متنفرم
با اینکه میبینم. این. بچه تمام حرفاشو گوش میده. و ساکته
به پسرم. میگه تودل. بروعه
ولی. تا دخترم. یه لبخند. بزنه. زهرمارش میکنه
دلم میخواد از دستش. هم خودمو بکشم هم بچه هامو. چون. نه راه. پیش دارم. نه راه پس