2777
2789
عنوان

نه اولیشم نه آخریش

88 بازدید | 6 پست

سه سال باهم بودیم رفته خارج خودم موندمو خودم...کسیو ندارم حتی باهاش حرف بزنم آروم بشم...نمیدونم تاحالا حسش کردین یا نه اما حس میکنم تک تک سلولام غمو داد میزنن...دلم برای حسی ک کنارش داشتم تنگ نشده وقتی بود همیشه تنها بودم هیچوقت پشتم نبود هیچوقت سعی نکرد برام مرد باشه همیشه تحقیر شدم...دلم برای خودش تنگ شده...خیلی دعوا داشتیم و درست زمانی که تمام احساساتم از هم پاشیده بودن درست شد...دیگ دیوونه بازی نمیکرد اذیتم نمیکرد دیگ منو نمیذاشت توی زندانش...بهش گفته بودم به اینکه پیشش توی زندان باشم و اذیت بشم عادت کردم و دلم نمیخاد تموم بشه این حصار...وقتی درست شد من حس میکردم دیگ دوستم نداره ازم خستس حس میکردم یچیزی سر جاش نیست شاید باورتون نشه ولی ازینکه دیگ زندانی نیستم ناراحت بودم دعوامون شد اونم رفت...رفتم دنبالش ولی برنگشت....یبارم اون اومد دقیقا زمانی ک حال روحیم داغون بود...بهم گفت بیا حرف بزنیم اروم شم فکر نکنی قصدم برگشتنه...دیشب رفتم پیویش دوباره...نمیتونم بدون اون...گفت منو نمیخاد بهم گفت خراب....نمیدونم چیکار کنم مگ میشه به پسر مردم التماس کنم بگم توروخدا بیا من بهت محبت کنم؟ نمیشه الان فقط یچیزی بگین ک ارومم کنه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اگه الان توجه کنید به خودتون می بینید هیچ چیزی از وجودشما کم نشده و تموم این رنجها به خاطر فکرهایی هست که توی ذهنتون مرور میشه درصورتی که فکرها فقط گذرا هستند و ربطی به شما ندارند...تموم زیبایی های دنیا و آسمون و کهکشون ها دربرابر انسان مثل سَرسوزنی دربرابر اُقیانوسه اصلا قابل مقایسه نیست ..پس خودتونو که بینهایتید محدودِ چیزای سَطحی و اَلکی نکنید...نزارید بینهایتِ درونتون منتظر چیزای سَطحی بمونه... کافیه بدونید چقدر اَرزش و جایگاهتون بالاست که فراتر از همه چیزید....چیزی که حَواسِ تو رو از باریدنِ برف و بارون پَرت کنه و نزاره بوی عَطرِ گُل و گندم و خُنکی نَسیم رو اِحساس کنی و نزاره عاشقانه حرف بزنی و با شادی زندگی کنی اشتباهه و انتخابش نکن....سعی کنید در لحظه زندگی کنید و البته میدونم و درک میکنم سخته و من نمیگم سخت نیست یا نباید ناراحت شد اتفاقا میگم بزارید این احساستون بروز پیدا کنه و راحت باشید با خودتون و کاملا حالِ خودتونو  بپذیرید بعد کم کم به آرامش و به یک شادی بینهایتی خواهید رسید...

و خدایی که به شدت کافیست.... بسپر به خدا

به نماز چنگ زدم به خدا چنگ زدم به روزه چنگ زدم...تا وقتی روزه هستم شکمم گشنس انگار مغزم قفله به محظی ک شکمم سیر میشه مغزمم باز میشه شروعه میکنه 

الهییی عزیزم🥲هرچی بهش التماس کنی اون ازت دورتر میشه 

دیگ هدفم التماس نیست میدونم اشتباه کردم روز اول میدونستم کارم غلطه فقط چون دوسش داشتم گفتم باید باهاش بمونم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

پیر خرفت

mahroo6965 | 16 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز