کلا تو این یه سال هروقت هر اتفاقی میفتاد هر دعوایی میگفت مقصر تویی همیشه منو مقصر میکرد هیچ وقت نگفت فلان جا مقصر خودمم به هیچ عنوان...
من ازش فاصله هم گرفتم ولی براش مهم نبود خودم زجه میزدم از تنهایی ازاینکه اینجا هیچکیو ندارم ولی اون میگفت حوصلتو ندارم برام وقت نمیذاشت اگرم میذاشت همش من میبایست کوتاه بیام هی هرچی میگفت بگم چشم اگر دعوامون میشد من میبایست آشتی کنم خیلی دردناک بود برام ولی اون نه