خیلی خیلی سخت بود خدا برای کسی نیاره بچم هم تا خود صبح بیدار بود و نمی خوابید خیلی اذیت شدم
مادرم جوانه ولی اصلا اهل اینکه بیاد خونمون واسه کمک نیست کلا اخلاقش اینطوریه بعد این همه روز تازه دو روز پیش تعارف زد میخواهی بیا خونمون یکی دو روز ما بچه را نگه داریم تو بخواب که قبول نکردم مادرشوهرم طفلکی سنش بالاست و برای همین نذاشتم بیاد کمک وگرنه خیلی اصرار میکرد یا بیاد کمک یا بچه را ببره ولی دید نمیزارم تا الان دائما غذا میپزه میده همسرم بیاره
خواهرم هم خیلی بچه هست کلاس دوم ابتدائیه