سلام.پسر هستم.چند ساله ی نفر رو دوس دارم،هر شب تو فکر و خیالمه،عشق اول زندگیمه از نوجوونی تا الان،دختر از فامیل هامونه تو شهر دیگه ان،سالی یکی دو بار بیشتر نبینمش،،اوایل همیشه سعی داشتم طوری بگم بهش،هم رونمیشد هم موقعیتش پیش نمیومد،،اما الان میتونم بگم ولی چون شرایط خوشبخت کردنشو ندارم،نگفتم بهش.شمارشم پیدا کردم گفتنش فقط ی پیامه،پیامی ک ناگفته های دلمو،خالی کنم..از ی طرف دلم میخواد بدونه دوسش دارم و کنجکاوم راجب عکس العمل و نظرش نسبت ب من حتی اگر منفی باشه،از ی طرف هم
من دنبال عشق های الکی امروزی و صرفا دوستی باهاش نیستم.من دنبال ازدواج و زندگی باهاشم ولی میدونم ک توان خوشبخت کردنشو ندارم از لحاظ مالی و نمیتونم هیچگونه اقدامی کنم برا بدست آوردنش،بخاطر همین چیزا نمیخوام بگم،و با این درد نگفتن کنار اومدم..با هرکی و هر جا ک تو مسیر آینده ش هست آرزوی خوشبختی دارم بهش.
نظرتون و درد دل هاتون رو میخونم.
ممنون از وقتی ک گذاشتید خوندید و نظراتی ک میدید.