مامان بابام تا قبل ازدواج مخالف بودن حالا شوهرمو بیشتر از من دوس دارن کلاً جای منو گرفته
همیشه شش و نیم نهایت هفت خونس ساعت هفت و نیم زنگ زدم به شوهرم کجایی میگه مامان زنگ زد شام کوفته که دوس داری درست کردم بیاین اینجا بخورین اینم گفتم فلانی (من)خونه تنهاست گفته پس بیا ببر
اومد خونه دیدم غذا آورده واسه ناهار فرداشم داده یه پیراهنم گرفته واسش
زنگ زدم مامانم که تشکر کنم میگم به چه مناسبتی میگه هیچی رفته بودم خرید یدونه واسه داداشت گرفتم دلم نیومد واسه شوهرت نخرم 😑