2777
2789
عنوان

خانواده شوهر مثل همیشه

151 بازدید | 13 پست

من و همسرم باهم خوبیم  وومشکل انچنانی نداشتیم این ده ساله زندگی میکنیم حتی همدیگه رو هم دوس داریم زیاد


ولی خانوادش اذیت میکنن اونم نا محسوس 


مثلا من چندسال پیش شپش گرفتم رفته بودیم مسافرت و من و دخترم موهامون شپش گرفت و درگیر بودیم خواهرشوهرم دو هفته بیشترم حتی اومد خونه من موند 


تا پدر و مادرش از سفر برگردن و وقتی بردیمش  خونشون بعد از دو هفته (خونه ما دو تا شهر مخلف هستش) 


انگار اونم درگیر شپش شده بود و اون شب خونشون ابرو برای من نذاشت با مادرش کلی حرف زد که مثلا انگار من جزام داشتم و اون دختر از من گرفته البته تو اتاق و با مادرش داشت راجب من حرف میزد که این شپش داره و ..


مادر شوهرم هم میخواست مثلا دهن خواهر شوهرم وکه ده سال کوجیکتر از منه رو ببنده تو اتاق باهاش بحث میکرددکه بسه و حرف نزن همش


. و شوهر من کنار من خواب بود کلا بیخبر از شرایط


با اینکه من نامه فدایت شوم نفرستام بیاد خونم بمونه دو هفته که بعدشم برشمیگردونیم با من عین جزامی ها برخورد کنه 


من اون شب خونشون تا صبح چشم رو هم نذاشتم تا شوهرم از خواب بیدار بشه و بگم که شب قبل خواهرت چه جوری برخورد کرد من ۷ صبح دیدم شوهرم بیدار شد براش گفتم چی شده و اون خدایی تایید میکنه و میدونه حق با منه همیشه و میگه تو درست میگی


اما من تو دلم مونده کینه که نه اما ناراحتم هنوز 


حالا گف بریم عیدی بدیم به خانواده هامون 


منم یکم تو قیافم معلوم بود ناراحت بودم اما گفت تو چرا ناراضی هستی و بزرگش کرد و قهر خوابید


دعوا کردیم منم گذشته رو کشیدم وسط و  گریه کردم 

گفتم تو چرا یادت میره اتفاقایی که میفته رو 


من مقصرم؟  



یعنی خواهر شوهرت میدونست شپش داری و اومدد خونتون موند؟ اگه نمیدونست ک حق داره عصبی بشه ی حرفی بزنه شما باید بهش میگفتی ک بحث پیش نیاد 

بعدم با شوهرت سر این چیزایی بی خود بحث نکن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بله شما مقصری عزیزم.کسنه خیلی خیلی رفتار زشتیه.

یه چیزی بوده تموم شده رفته.

سلام حضرت زندگی ، امام زمانم  وقتی در پناه توام ، نمی ترسم . وقتی به یاد توام ، دلتنگ نمی شوم . وقتی نام تو را می برم ، بی شکیب نمی گردم ...تو تمام آرامش منی ، آفتاب منی ، بهار و گل و نسیم و بوستان منی ، تو ملجا و جان پناه منی .. اصلا ... معنای زنده بودنِ من با تو بودن است ..شکر خدا که تو را دارم ...

بنظرم اون روز باید بهشون میگفتین که درگیر درمان شپش هستین و خودشون تصمیم بگیرن که بیان بمونن یا نه..

چون ما هم یه دوره درگیر بودیم خیلی سخت بود و کل زندگیمونو تحت تاثیر گذاشته بود و خداروشکر درمان شد

بنظرم اون روز باید بهشون میگفتین که درگیر درمان شپش هستین و خودشون تصمیم بگیرن که بیان بمونن یا نه.. ...

بخدا من از یه هفتهرقبلش گفتم به همه هم گفتم چون من ادم تمیزی هستم ولی درگیر شدم اما باز اومد با ما 

خوب پس تقصیر خودشه دیگه کاریه ک خودش کرده   دیگه این حرفاش واسه چیه  تو هم سعی کن خودتو ...

اره حالا به جز اون مورد خیلی موردا بوده که بی احترامی کرده بهم و  من فقط لبخند میزنم بهش با اینکه ۱۰ سال بزرگترم ازش وای شوهرم مقصر نیست اما میگه چیزی نگو ازشون من حق میدم بهت 

فقط تکرارش نکن دیگه 

اره حالا به جز اون مورد خیلی موردا بوده که بی احترامی کرده بهم و  من فقط لبخند میزنم بهش با این ...

من بودم اصلا به هیچ جام نمگرفتم 

رابطمو باهاشون خیلییییی کم رنگ میکردم ک منتمو بکشن 

من بودم اصلا به هیچ جام نمگرفتم  رابطمو باهاشون خیلییییی کم رنگ میکردم ک منتمو بکشن

شوهرم میگهرعیدی بدیم بهشون 

به پدرش به مادرش و خواهرش منم بخدا نمیگم نه

اما میفهمه رتضی نیستم گف تو راضی نباشی که نمیدم ولی قهر بود انگار وخوابید

شوهرم میگهرعیدی بدیم بهشون  به پدرش به مادرش و خواهرش منم بخدا نمیگم نه اما میفهمه رتضی نیستم ...

خوب پس بهش بگو مادر پدر خودتن خودت برو بهشون عیدی بده نه با قهر و دعوا و اینا خیلی عادی و صمیمی به اصطلاح خرش کن  ( شما اصلا به روی خودت نیار ک بری بهشون عیدی بدی هیچی نگو اصن) 


خوب پس بهش بگو مادر پدر خودتن خودت برو بهشون عیدی بده نه با قهر و دعوا و اینا خیلی عادی و صمیمی به ا ...

اینطوری می‌فهمه ک تو با خونوادش مشکلی نداری نمیتونه دست پیش رو بگیره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792