مدت چهار ساله که زندگی من عوض شده. یعنی اصلا زندگی ندارم.
قبلش به قدری شاد و خوشحال بودم ماشین داشتم ایرانگردی میکردم دو سه ماه یک بار آپارنمانم رو عوض میکردم. کارگر و راننده داشتم. خام گیاه خوار بودم.
بعد یک روز یک سِرُم به من تزریق شد و از اون موقع زندگی من درگیر شنود شدنه. افکارم رو میخونن، صدای صحبت، گریه زاری میشنوم. احساس درد و خارج شدن پرتو نور و چیزهایی از توی بدنم خیلی عذاب آور شده. یکدفعه به من حمله میکنن و یک تکه گوشت مثل رولت از بدنم خارج میکنن که درد داره. یا کله منو میکنن. یا قسمتی از منو گاز میگیرن میخورن. یا قسمتی از بدنم شرم گاهم میکشن بیرون. یا گاهی میگن یا خودت یا خدات..
مدت یک سال دارو درمانی و بستری همراه با مشاوره داشتم که کمکی به من نکرد و وضعم خرابتر شد.
مشکل روانی ندارم. چون در حین تایپ این موضوع یکدفعه انگشتم خود به خود برید و داره خون میاد.. میگفتن حق نداری چیزی بگی.
از لحاظ اعتقادی خدا رو دوست دارم و کارهام خداییه.
طبق تحقیقاتم ممکنه به من چیپ ایمپلنت تزریق کرده باشند و امواج با دکل موبایل روی کله ام ارسال میکنن. بدن انسان موقعی که دچار ضعف میشه چیزهایی میبینه.