2777
2789

تابستون بود من داشتم از کلاس بر میگشتم لباسام کاملا گشاد بود همراه خواهرم بودیم خواهرم اونموقع ۶ سالش بود از همون موقع که داشتیم داخل کوچه می شدیم یه آقایی بود وسطای کوچه ایستاده بود خیلی مشکوک میزد من زیاد بهش توجه نکردم دست خواهرم رو محکم گرفتم سریع تر برسیم خونه ما نزدیک این آقا شدیم حتی حالم بد میشه بگم ولی داشت خود ارضایی میکرد خواهر بدبختم کپ کرده من هیچی نتونستم بگم سریع دویدم زنگ زدم دیدم مادرم باز نمیکنه کلید در آوردم پریدم تو خونه 

هنوز که هنوزه میگم واقعا چرا

همین الانش که اینا رو دارم مینویسم اوقم گرفته خدا به این مریضا کمک کنه 

ببخشید اگه حالتون رو بد کردم

کاربری دوم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دوران دببرستان یه مرد بود کم عقل دیونه

هرروز میومد جلومدرسه مون اینکارومیکرد خیلی بد بود ازشدت ترس اصلا سرمو بالانمیاوردم یانگاه اطرافم کنم

😍🥲یه دخترخنگ مهربون
ولی من میگم و بابت این کار به خودم افتخار میکنم  البته اگر کاری به تو نداشت نگاهت نمیکرد نباید ...

دقیقا داشت به من نگاه میکرد از اون بالای کوچه حتی نزدیکش شدیم چندتا حرف هم زد من شرمم میاد بگم 

کاربری دوم
دقیقا داشت به من نگاه میکرد از اون بالای کوچه حتی نزدیکش شدیم چندتا حرف هم زد من شرمم میاد بگم 

باید جواب میدادی سکوت نمیکردی یا فیلمش میگرفتی فوری از کوتاهی ماست که دیوار بلند است من اگه بودم شورتش میکشوندم تو سرش 

باید جواب میدادی سکوت نمیکردی یا فیلمش میگرفتی فوری از کوتاهی ماست که دیوار بلند است من اگه بودم شور ...

چون داشت بهم چند حرف هم میزد ترسیدم بیاد سمتم یه بلایی سر خودم و خواهرم بیاره

کاربری دوم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز