نامزدم با خواهرش رفتن یه سفر کاری و من ۱۰روزه ندیدمش
امشب که چهارشنبه سوری بود با دوستاش و ۱۰تا دختر رفته باغ مشروب خوری…
با دخترایی که من اصلا نمیشناسم
خودش گفت من نمیدونستم دخترم هست
وقتی فهمیدم که رسیدیم
کلی هم معذرت خواهی کرد
اما من نمیتونم ببخشمش چون داره مث سگ دروغ میگه
بهش گفتم خوبه تو شهر زندگی نمیکنی دیگه باید تو باغ ها جمعت میکردم گفت مگه مثل توام که همه باغ هارو حفظی :))) بخاطر این حرفشم که شده نمیتونم ببخشمش از همه جا بلاکش کردم اونم بلاکم کرد