من یه خاستگار سمج دارم.باتوجه ب گذشتم حوصله ندارم اصلا
بعد پریروز باز اومدن خونمون اخر بار ک خاست بره مامانش گف حتا با طلسمم که شده بهم میرسین.بعد خندید ک مثلاا شوخی کرده
مامانش یه اشنا سید داره ک تعریفشو زیاد شنیدم
از صب سر درد و بدنم یخهههههه تب اصلا ندارم قیافه پسره مدام تو ذهنمه و بشدت بدنم خستس انگار چندماهه نخابیدم.اما خابمم نمیاد هرچی حموم میرمو اب میزنم ب صورتمم فایده نداره.نکنه طلسم کرده باشه😐