تازه اینارو گفتم ب اینجا برسم یادم رفت
مامان جاری من جاریمو گذاشته رفته یعنی سال هاس ازش خبر ندارن
اون همیشه وقتی ما رو میبینه یجوری میشه
(اخه بین ما محبت هست اما خب پیش میاد گاها یکی ارزش بیشتری دارع دیگه مثلا منو دوست دارن ولی خواهرمو بیشتر و جاری من ک نمیدونه که)
من به جاریم محبت خیلی میکردم که دستشون درد نکنه جواب خوبیامو با چیا که ندادن😐
ولی میگن یه جوریه زندگیموم درونش خودمونو میسوزونه بیرونش بقیه رو. همینه
شما هم نمیدونی که چجورین بیخیالی بهترین حسه
میتونی از پسش بر میای مث من تمرین کن
ببخشید اگه منظورمو متوجه نمیشی من خیلی مریضی بدی دارم ب زور دارم مینویسم حالم بهتر بود همه چیو کامل میگفتم