2777
2789
عنوان

غبطه خوردن به جاریم

| مشاهده متن کامل بحث + 9681 بازدید | 244 پست
بعضی ها محبت رو یاد نگرفتن . احتمالا مادر مادر تون زیاد اهل محبت نبوده

خب اونا که قدیمی بودن مگ غیراین  ک من ک الان محبت ندیدم دلم میخاد بچه دارشدم مثل مامان خودم نباشن اونم همینطور مامان من انقد باهمسایه هاش میگ میخند بامردم خوبه به ما میرس گاهی اوقات یه جوری ک ادم میگ نکن ازماخوشش نمیاد

به قول شما فراموشی نعمتی ک خدا به ما نداد اخ سرعقدم مامانم ۵۰ تومن انداخت بااینک میتونست خیلی بیشترب ...

این فراموش نکردند فقط آسیب به خودمون میزنه ولا غیر.....الان از من فقط یه مجسمه مونده نه حال دارم نه حوصله اصلا دوست ندارم حتی برم برا خودم خرید کنم الان عیده و من هیچ کاری نکردم نه خرید نه کار خونه تکونی بهت پیشنهاد میکنم کتاب قورباغه ات را ببوس را از کتاب راه بخر بخون ...و از یوتیوب کتاب تقصیر تو نبود را صوتی هست گوش کن من دارم اینا را میخونم و امیدوارم تاثیر داشته باشه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تازه اینارو گفتم ب اینجا برسم یادم رفت

مامان جاری من جاریمو گذاشته رفته یعنی سال هاس ازش خبر ندارن 

اون همیشه وقتی ما رو میبینه یجوری میشه 

(اخه بین ما محبت هست اما خب پیش میاد گاها یکی ارزش بیشتری دارع دیگه مثلا منو دوست دارن ولی خواهرمو بیشتر و جاری من ک نمیدونه که) 

 من به جاریم محبت خیلی میکردم که دستشون درد نکنه جواب خوبیامو با چیا که ندادن😐

ولی میگن یه جوریه زندگیموم درونش خودمونو میسوزونه بیرونش بقیه رو. همینه

شما هم نمیدونی که چجورین بیخیالی بهترین حسه 

میتونی از پسش بر میای مث من تمرین کن

ببخشید اگه منظورمو متوجه نمیشی من خیلی مریضی بدی دارم ب زور دارم مینویسم  حالم بهتر بود همه چیو کامل میگفتم



منم مثل شما مادرم هیچ محبتی نداره من دوبار  سقط کردم عین دوبار مثل یه مهمون اومد و رفت نگفت دخت ...

خواهرمنم دوهفته به زایمانس استراحت دادبودن مامانم ک نیومد خواهرشوهدش ازتهران اومد منم ک تجربه ای نداشتم البته دانشگاه هم بودم شب اول هم ک بعد زایمان اوردنش خونه مامانم هی به شوهرش میگف منو ببر انگار ن انگار اون طفلک نیازبه مراقبت داشت

واقعا به نظرمنم دروغه به نظرم هربچه ای که بدتر باشه انگار بیشتردوسش دارن چون بچه خوبه همیشه خوب بوده ...

تو فازش نیس دیگه نمیشه کاریش کرد

البته الان شما بری با یک روانشناس صحبت کنی قطع به یقین میگه یه نامه بنویس بزار خونه مادرت که بخونه

خواسته هاتو بنویس

ناراحتیاتو بنویس 

خیلی سبک میشی

آخ که چقدرمنیییییی ههه دلت خوشه تو بازهفته ای یه بارمیری من الان ۳ماهه نرفتم به هیچ جاشون نیست بگمم ...

خدای من واقعا این پدرومادر تواون دنیا چحوری میخان جواب دل شما اون غم و رنجی ک تودلتون گذاشتن و بدن شرایطتون حتی ازمن هم سخت تر

تازه اینارو گفتم ب اینجا برسم یادم رفت مامان جاری من جاریمو گذاشته رفته یعنی سال هاس ازش خبر ندارن& ...

عزیزم...از ته دلم از خدا میخوام شفای عاجل بهتون بده و لباس عافیت تنتون کنه سایتون مستدام باشه دلتون خوش و تن تون سلامت 

تو فازش نیس دیگه نمیشه کاریش کرد البته الان شما بری با یک روانشناس صحبت کنی قطع به یقین میگه یه نام ...

من همینجوری بارها گفتم بااشک گفتم ادمیم ک زود بغض میگیزتم به مامانم میگم توک اخلاق منومیدونی به من زنگ بزن به من بگو بیا وازاین حرفا بازم یه مدت خوبه باز روز ازنو روری ازنو واقعا ادم باید محبت و ازخانوادشم گدایی کنه؟

خواهرمنم دوهفته به زایمانس استراحت دادبودن مامانم ک نیومد خواهرشوهدش ازتهران اومد منم ک تجربه ای ندا ...

منم همینجوریم پارسال عید گفت عیدی و تولدت یه دفعه باهم میدم جلو شوهرم گفت  هیچی نداد منم بروش نیاوردم شوهرم‌پرسید مامانت چی داد بهت حساب کن داداشم طلاق گرفته باهاش زندگی میکنه برای اون ماشین همه چی خریده من محتاج کادو نیستم ولی نفس کار مهمه برام

تازه اینارو گفتم ب اینجا برسم یادم رفت مامان جاری من جاریمو گذاشته رفته یعنی سال هاس ازش خبر ندارن& ...

انشالله که خدابه تنتون سلامتی بد درسته ظاهرونباید مقایسه کرد اما اگه پدرومادر به بچه هاشون مساوی محبت کنن هیچ موقع روابط بچه ها باهم بد نمیش من باخواهرکوچیکم به خاطر همین تبعیضاباهم سردیم

من همینجوری بارها گفتم بااشک گفتم ادمیم ک زود بغض میگیزتم به مامانم میگم توک اخلاق منومیدونی به من ز ...

عزیزم بخدا که انگار داری معنا توصیف میکنی بی سر زبون ...احساساتی ...زود بغض و گریه ...ما مهر طلب هستیم ...ما اصلا رو پای خودمون تا حالا واینستادیم ببینیم راه رفتن چطوره بخدا برات مهم نباشه دیگه چکار میتونی بکنی پس فردا باید بچه بیاری نمیشه که خودت را مریض کنی مادرت از اول اینجور بوده دیگه کسی که ۵۰ سال اینجوری تربیت شده عوضش نمیشه کرد

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز