شخصیتش از ایناس ک با هیچکس اوخت نمیشه.حتی با من بعد از سالها حد و حدود داره.دربرابر ابراز علاقه سکوت میکنه.ابراز علاقه کلامی نداره.اصلا ی جوریه.همشون همینن خونوادگی.ب ی مرحله پوچی رسیدم.افسرده شدم.مغروره اصلا نمیتونم بگم چجوریه.هزار ساعت براش توضیح میدم ک این رفتارا ازار دهندس باز سکوت میکنه و رفتارشو ادامه میده.حس میکنم ی روز خودکشی میکنم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من نمیدونم چجوری دردمو بگم بغض داره خفم میکنه انگار تو لجن دست و پا میزنم
من تز وقتی ک شب خاستگاریم بله رو گفتم پی تمام بدبختی هارو ب خودم مالیدم. همسر منم تو اوج ناراحتی من سکوت میکنه. خوشحالی من سکوت میکنه. کلا باهمه حرف داره الا من. خاسته هام ک اصلا براش مهم نیس . جنگ هم راه میندازم بازم بی اهمیته. هیچ کس از دل من خبر نداره.
عزیزم هممون زنیم احساسات داشته باش اما کنترل احساساتتم داشده باش رابطه و زندگی بازیه میخوای خوب بگذر ...
شما ی حرفی میزنید نمیدونید ک چ دردیه ۸سال باهم باشید ولی هنوز ندونی دوستت داره یا ن.کار من از ابراز محبت از بی محلی کردن از گریه از دعوا کردن گذشته همه چیزو سالها امتحان کردم.