از فامیل از دوست از آشنا از همسایه یه نفر درست حسابی سر راهم قرار نمیگیره همش حسادت میکنن
مثلا با دوست صمیمیم که حداقل خودش روزی دوبار بهم زنگ میزد و خبر همه چی منو میگرفت که چیکار میکنم و ته و توی منو داشت امروز غروب باهاش حرف زدم بهم نگفت فردا صبح میخواد بره ترکیه😐 رفت اونجا بعد بهم گفت اومدم مسافرت
اصلا شک شدم
از فامیلام که خاله ام پیش خواستگارم تعریف دختر عمه خوشتیپم رو میکرد چون من تپلم😐
یا همسایه که فامیلمونم هست اومده بودیم اینجا تازه
بهم گفت اول تو باید کادو بگیری بیای خونه ام من اول اینجا بودم😐
یا دوستای دیگم فقط میگن از محلتون فلان چیز رو برامون بیار فلان چیز محلی رو هوس کردیم منم دیدم یه طرفه اس دیگه محل ندادم یک ساله بهم زنگ نزدن
خسته شدم از اینجور ادما
برای معاشرت با اینجور ادما باید مثل اینا بشم خیلی سخته برام واقها نمیتونم خیلی ساده ام از نظر روحی کم میارم مجبور میشم قطع رابطه کنم