دیشب عروسی یکی از دوستای شوهرم دعوت بودیم درسته حالا هیچکس و و اوتعروسی نمیشناختم حتی عروسو ولی خیلی دلم میخواست برم دلم گرفته بود تو خونه ساعتای هشتو نیم بود زنگ زدم شوهرم گفتم چرا نمیای اماده شیم بریم مغازه رفیقش بود گفت بعدا حالا میام .نه شد.نه و نیم شد نیومد متم عصبی شدم رفتم یه چیزی خوردم که بگیرم بخوابم ساعت ده اومده میگه بریم عروسی! گفتم الن دیگه دیره زودتر میومدی منم انقد تنها نمیذاشتی من دیگه نمیام هرچی اصرار کرد بیا گفتم نمیام دلم میخواست ار اول عروسی برم نه آخرشو دلخور شد تنها رفت .حالا میگه تو هیجا نمیری گوشه گیری لجبازی گناه من چیه کارای اون دقیقه نوده
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.