سفارش پرده داده بودیم امروز ساعت ۳ دوتا جون اومدن نصب پرده و پشت پرده پنجرهای پذیرایی و تراس ، هوا خونه گرم شده بود در تراس خودشون باز کردن رخت اویزمونم پر از لباس منو شوهرم که صبح پهن کرده بودم خشک بشه ..یه ساعت پیش که جمع کردم دیدم دوتا از لباس زیرام نیس...نمیتونم به شوهرمم بگم ...نمیدونم چکار کنم😕😕
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شما چجور زنی هستین که دوتا مرد غریبه اومده خونتون لباس زیرات طناب بودن حداقل یه ملفحه میکشیدی روشون دیده نشن چقدر بی حیایی داد میزنه بفکر آبروت نیستی از خجالت آب نشدی لباس زیراتو مرد غریبه دیده بفکر دزدیده شدنشونی