کاربری قبلیمو حذف کردم
من با یه کسی اشنا شدم که از قضا این اقا زن داشته یهو بعد ۴ ماه اومد گفت ۲۰ روز دیگه عروسیمه
دیگه ما باهم صحبت نکردیم البته خودش خیلیییی اصرار که دوست باشیمو من بدون تو نمیتونمو اون اجبار خانوادم بوده و... از ۲۰۱۵ هم باهم نامزد بودن واسه تازگیا نیست جریان ...منم فقط به فکر اون دختر بدبخت بودم گفتم گم شه فقط
دوباره اومد پیام داد که الان پیاماشو میزارم منم گفتم مگه قرار نشد ما دیگه صحبت نکنیم بیخیال شو...
بعد میدونستم که شبا میره خونه پیش زنشه از اونجایی گه میخواستم به گاف الف بره گفتم تولدتم مبارک
یهو دیدم ساعت دو نیم یکی هی داره بهم زنگ میزنه
نکه زنشه الان باز پیاماشو میزارم
از اونورم امیر التماس که توروخدا هیچی نگو غلط کردم جوابشو نده...
منم ندادم گذشت
باز دوروز دیگه امیر زنگ زد چند بار منم عصبی شدم که یه بار دیگه به من زنگ بزنی همه چیو به زنت میگم ولم کن دیگه
الان باز زنش پیام داده تو ج نده ایی تو فلانی :/// امیرم از اونور اس داده توروخدا ارواح خاک فلانی جوابشو نده من گه خوردم زنگ زدم!
الان میزارم پیاماشونو