داداشش مجرده همسایه بغلیمونه همش شبا بهش زنگ میزنه بیا اینجا یکم اینم میره الکی میگه زشته اون گفته من نرم بعد الانم زنگ زد همین ک حرف زد اعصابم بهم ریخت گفتم تو هیچوقت خونه نیستی تا یازده شب دیگه الانم پامیشی بری پیش اون
با اینکه فهمید بدم میاد پاشد رفت ب شوخیو خنده انگار ن انگار گفتم درو قفل میکنم همونجا بخواب
پسرتون رو هم بفرست باهاش بره هم اونو کلافه میکنه خودش زود میاد هم شما یکم از تنهاییت لذت ببر
شاید تو رودرواسی میمونه
کار برادر شوهر شما اشتباه
الان نمیدونم چیکار کنم ب نظرتون دعوا را بندازم اخه همش تنهام بخدا حوصلم سر رفته چرا هیچوقت نیست اصلا حرفم براش مهم نبود پاشد رفت
پس منی ک هرشب شوهرم تا ۱۱ونیم مغازس و من و پسرم منتظر میمونیم چی بگم🤨
و ماه رمضونی ک روزا بسته س مغازه و شبا باید تا دو سه در مغازه باشه..
خیلی بده رفتارش .من یکم قاطی دارم بخواد هردفعه بره منم اون ک رف میرم خونه بابام تا چند شب نمیام بعد ک اومدم اگه تکرار کرد باز همینه ب ستوه میارمش چون میدونه و از عمد میره
بهش بگو بالاخره داداشت زن ميگيره
اون موقع كه زنش رو به تو ترجيح داد و اين بساط هرشبتون جمع شد ، حالت رو ميپرسم
اون موقع نه داداشتو داري ، نه دل منو و پسرت رو
یاد اون پیرزنه افتادم میگفت زن بی عرضه نبودم، هرجا شوهرم میرفت باهاش میرفتم🤲 از فردا شب میگه من میرم خونه داداشم شبم اونجا میخوابم تو درو پشت سرم قفل کن عزیزم، هم الان بپوش پاشو برو اونجا بگو خونه صدا میاد میترسم تنها
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز