2777
2789
عنوان

به نظرتون زنگ بزنم؟؟

95 بازدید | 5 پست

من نزدیک یه ساله ازدواج کردم و خونواده مامانم بعد نه ماه اومدن خونم اومدن خونه تازه عروس مثلا ۱۵ نفر آدم با دو کیلو شیرینی واسه قضیه و خیلی قضیه های دیگه که موقع عروسیم خیلی اذیتم کردن چون پدربزرگم فوت کرده بود نتونستیم واسه سالگردش صبر کنیم مامان‌بزرگم هعی تیکه مینداخت ک تو آدم نیسی تا سال پدربزرگت صبر نکردی ما نمیایم و این حرفا منم چیزی نمی‌گفتم ( پدر بزرگم ۸.۹ ماهی میشد که فوت کرده بود ولی ما فقط تونستیم تا عید سیاهش صبر کنیم بیشتر نه همه چی داشت گرونتر میشد دیگه بودجه نداشتیم.) حالا اونا خودشونم قبل سالگرد برا داییم خواستگاری رفتن و عقد گرفتن...

خو؟

من همونیم که وقتی یخم باز شه . . .                                                                                                                تا تیر تو زانوم نزنن به حالت عادی برنمیگردم😑

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خلاصه زیاد باهم رفت و آمدی نداریم کلا هم ی بار اومدن خونم ویکی از خاله هام هنوز نیومده .. منم چندین بار شده. مریض شدم حالم بد شده اونا فهمیدن ولی خبر نگرفتن ولی خاله ام یکم سرما خورده بود من زنگ میزدم می‌پرسیدم حالشو الانم میدونن دیسک کمر گرفتم دو هفته اس کمرم درد میکنه هیچ کدوم به روی خودشونم نیاوردن 

الان مامانم میگه زن داییت باردار شده ناراحته چرا زنگ نزدی بهش 

مامان‌بزرگت قهر کرده باهات زنگ بزن باهاشون حرف بزن

ولی اصلا دیگ خوشم نمیاد ازشون و دلم نمیخاد زنگ بزنم بهش. 

چیکار کنم؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  9 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  8 ساعت پیش