2777
2789
عنوان

چی جوری توی زمان حال زندگی کنیم؟

1137 بازدید | 16 پست

سلام 


من انقدر حرص گذشته رو میخورم یا نگران اینده هستم که از شدت عصبی بودنم سردرد میگیرم


میدونما این نشخوار ذهنی دردی رو دوا نمیکنه اما نمیتونم ذهنم رو خالی کنم  



ممنون میشم بگید چطوری اتفاقات گذشته رو دائم تو ذهنتون مرور نمیکنید؟



در این فکرم من و دانم که هرگز    مرا یارای رفتن زین قفس نیست    اگر هم مرد زندانبان بخواهد       دگر از بهر پروازم نفس نیست    

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خودت تصمیم بگیر به چی فکر کنی مدیتیشن قبل خواب خیلی کمکه

سعی میکنم ذهنم رو پرت کنم ولی باز میاد تو فکرم و داغونم میکنه


در این فکرم من و دانم که هرگز    مرا یارای رفتن زین قفس نیست    اگر هم مرد زندانبان بخواهد       دگر از بهر پروازم نفس نیست    
خودت تصمیم بگیر به چی فکر کنی مدیتیشن قبل خواب خیلی کمکه

رویا پردازی کن مثلا فکر کن یه جای خیلی خوش آب و هوا هستی و داری قدم میزنی سعی کن با تمام وجودت احساسش کنی. خونه ای که دوست داری تصور کن و فکر کن داری توش زندگی می کنی. هرچی خودت بیشتر به ذهنت فرمان بدی به جی فکر کنه کمتر دچار نشخوار ذهنی میشی.


من انقد که حرص گذشته رو میخورم مگران اینده نیستم

حسرت گذشته هم یه جور دیگه داغونم میکنه

از بس که تصمیمات اشتباه گرفتم نمیشه برگردم عقب درستشون کنم

قشنگ یه بار دیگه از اول باید دنیا بیام

در این فکرم من و دانم که هرگز    مرا یارای رفتن زین قفس نیست    اگر هم مرد زندانبان بخواهد       دگر از بهر پروازم نفس نیست    
رویا پردازی کن مثلا فکر کن یه جای خیلی خوش آب و هوا هستی و داری قدم میزنی سعی کن با تمام وجودت احساس ...

ممنون عزیزم 

سعی میکنم بیشتر تمرکز کنم رو این چیزای قشنگی که گفتی


در این فکرم من و دانم که هرگز    مرا یارای رفتن زین قفس نیست    اگر هم مرد زندانبان بخواهد       دگر از بهر پروازم نفس نیست    

پادکست راجبش گوش بده 

سپهر خدابنده قشنگ حرف میزنه 

این حقایق هستند که آدم‌ها را از هم دور می‌کنند ، نه دروغ ! وگرنه ما دروغ می‌گوییم که نزدیک باقی بمانیم ! آدم‌ها یک‌بار عمیقاً عاشق می‌شوند، چون فقط یک‌بار نمی‌ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند؛ امّا بعد از همان یک‌بار، ترس‌ها آن‌قدر عمیق می‌شوند که عشق، دیگر دور می‌ایستد ...

بهترین راه پذیرشه.

هر چی نخوای به گذشته فکر کنی، بدتر میشه.

پس فقط باید گذشته رو با وجود تمام اشتباهات بپذیری.

مطمئن باش هررر آدمی در گذشته ش اشتباهات زیادی داشته که اون زمان اصلا فکر نمی‌کرده اشتباهه. درسته؟

پس بپذیریم که در اون زمان و با اون تجربه اون زمان و شرایط اون زمان قطعا ما بهترین کاری که میتونستیم رو انجام دادیم و چون الان از این نقطه زمانی بهش نگاه می‌کنیم به نظرمون اشتباه میاد.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز