2777
2789

به دلیلی که تو تاپیک های قبلم گفتم پدرشوهرم مارو از خونش بیرون کرد با مادر شوهرم و خواهر شوهرم خوب بودم تا شب یلدا رفت و آمد داشتم ولی وقتی دیدم من همش میرم خونشون اونا نمیان (وقتی از خونشون اومدیم رفتم طبقه بالای خونه بابام زندگی می‌کنیم)الان ۷ ماه هست که ما اومدیم اینجا ولی نیومدن هیچ کدوم با اینکه با اونا خوب بودم دیگه نه زنگ زدم بهشون نه چیزی آخه چندین بار دعوتشون کردم برای شام و اینا که گفتن نمیان و پیچوندن

امروز تو بحث با شوهرم گفت تو رو شناختن که نمیان دورت فهمیدن چه جانوری هستی آخه مگه چیکارشون کردم همیشه خوبی کردم واقعا نمیدونم چیکار کنم خسته شدم از خوبی های بی مورد که جوابش این حرف تحویل بگیرم

حالا بنظرتون برای عید برم خونشون یا نه یا کلا بکشم کنار تا ببینم اونا کی میان طرفم

یه دیدن ۱۰ دقیقه ای برو بیا

به لحظه ای فکر می کنم🍁🍁🍁که بعد از هر بار اشک ریختن🍁🍁🍁صورتم را با دستان خودم پاک می کنم🍁🍁🍁خودم را مرتب می کنم 🍁🍁🍁و به زندگی ادامه می دهم🍁🍁🍁به گذرا بودن همان لحظه فکر می کنم 🍁🍁🍁و گذرا بودن مابقی اتفاقات زندگی 🍁🍁🍁و گذشتن عمری که از شما چه پنهان 🍁🍁🍁به فردایش هیچ اعتباری نیست🍁🍁🍁 و در همان لحظه نفسی می کشم🍁🍁🍁هر اتفاقی که نیاز به بخشش من دارد می بخشم 🍁🍁🍁و می گذارم در گذشته ام برای همیشه بماند🍁🍁🍁و ادامه لحظه های باقی را 🍁🍁🍁 نوش جان می کنم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

از حرف شوهرم و رفتارش بیشتر بهم برمیخورد تا نیومدن مادرشوهر و خواهر شوهر .....وقتی شوهرم پشتم نیست می‌خوام صدسال سیاه خانواده ش نباشن ...تا کی برای خوشایند خانواده ش خودخوری کنم و خودمو کوچیک کنم اونم برای مردی که شعور نداره و به چشمش نمیاد ...سعی میکنم به زندگی خودم برسم و روابط رو در حد تلفنی نگه دارم 

خدایا جوری دستمو بگیر و بلندم کن که همه انگشت به دهن بمونن...(عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد)🤌🫡،(۲۹بهمن خبر بارداریمو شنیدم،خدایا ممنونم ازت،تو دلیمو حفظ کن و کمکم کن صحیح و سالم بغلش بگیرم)،از دوستانی که درخواست دوستی میدن معذرت می‌خوام نمیتونم قبول کنم....(خدایااااا شکرررررررت بابت پسر نازی که بهم دادی،خدایا ممنونم ازت ،امام حسین نوکرتم♥️)
از حرف شوهرم و رفتارش بیشتر بهم برمیخورد تا نیومدن مادرشوهر و خواهر شوهر .....وقتی شوهرم پشتم نیست م ...

من هم ار همین دلم میشکنه اینکه همشون مقابلم هستن وطوری رفتار میکنن انگار من دشمنشون هستم

به شوهرت بیشعورت بگو وقتی پدرعزیزدوردونه ات بیرونمون کرد پدرمن بهمون سرپناه داد 

بعدم وقتی پدرشوهرت بیرونتون کرد مادرشوهرت چرا جلو شوهرت رونگرفت ومانع نشد؟؟؟اگرمیخواست میتونست نزاره پسرشو بیرون کنن پس اونم به اندازه پدرشوهرت مقصره

چقدرم شوهرت سنگ خانوادشو به سینه میزنه 

ماازدلگیری روزهایمان به" شب" پناه میبردیم....                        وازدلتنگی شبهایمان به" روز " واینگونه بودکه تمام جوانی امان ؛  درناتمام یک "انتظار" تمام   شد
به شوهرت بیشعورت بگو وقتی پدرعزیزدوردونه ات بیرونمون کرد پدرمن بهمون سرپناه داد  بعدم وقتی پدر ...

شوهرش

ماازدلگیری روزهایمان به" شب" پناه میبردیم....                        وازدلتنگی شبهایمان به" روز " واینگونه بودکه تمام جوانی امان ؛  درناتمام یک "انتظار" تمام   شد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792