امروز از مدرسه داشتم برمی گشتم خونه سر کوچه که بودم یه پسر بچه ی کوچولو مثلا ۳ یا ۴ساله داشت می آمد مامانش هم پشتش بود پسره به نظر قیافش بامزه می آمد من که داشتم می آمدم پایین اون بم نگاه کردم خو من لبخند زدم بعد که از کنارم رد شد محکم زد به پام (یه خورده بالا تر از زانو) من بی سر و زبون مونده بودم چه کار کنم بعد حالا پسر بود ما گفیتم کوچولو ولی مامانش برگشته میگه ببخشیدا همین جوری من جای مامنه بودن پسره رو پارههههههه می کردم بمیرن ایشاالله انقدر تهران پر روستایی موستایی شده البته من به کس خاصی اشاره ندارم چون بعضی ها واقعا محترمن ولی ..
مامانم حساس دیگه چیزی بهش نگفتم