هنوزم برف روی زمین هست و روستا غرقِ رَحمت خداست...توی این هوای سَرد هم مادربزرگ بیخیال نشد و غذا آورد که به مرغ و خروس ها بده...اما مادربزرگ که یک انسان هست نمیتونه بیخیاله مخلوقات خدا باشه بعد مگه میشه خدا بیخیال ما بشه....محاله خدا چشم از ما برداره و این حقیقت خیلی روشنه که خودش هر لحظه کنار ماست تا ما بالاتر بریم فقط کافیه چشمِ دل باز کنیم...
فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ
تو تَحت نظر و مراقبت کاملِ ما هستی..
