2777
2789
عنوان

شوهرم انگار اینبار جدی میخاد همه چی رو تموم کنه 😔 بیاین بگم چیشده

| مشاهده متن کامل بحث + 277 بازدید | 33 پست

دیگه رفت و ما هم دیشب اونجا موندیم 

همیشه وقتی بحثمون میشه و منو میذاره خونه ی مامانم باز بابام هی بش زنک میزنه بیا زنتو ببر و کشش ندین و ... 

اینبارم گفتم هر چی به بابا بگم زنگ نزن فایده نداره بذار خودم بش زنگ بزنم حتما از دیشب عصبانیتش خابیده بگم بیاد دنبالم 

۱۰ بار زنگ زدم جواب نداد 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

لایک کنین بچه ها...

برا منم همینه اکثرا بادوستاشه...هرکاریم کردم عوض بشو نیس....

رَبِّ لا تَذَرنی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوَارِثِینَ،وَ اجعَل لی مِن لَدُنکَ وَلیّاً یَرِثُنی فی حََیاتی وَ یَستَغفِرُ لی بَعدَ وَ اَجعَلهُ سَویّاً ولا تَجعَل لِلشیَّطانِ فیه نَصیباً،اللَّهُمَّ إِنّی أَستُغفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیکَ اِنَّکَ،إِنتَ الغفُورُ الرَّحیمُ"  چه سخت والبته چه شیرین است که کسی باهمه رنج هایش،همه رنج های ناخواسته اش،باز عاشق این زندگی باشد...سخته وقتی نه راه پس داشته باشی نه راه پیش...تنهایی زور بزنی لحظه ها به کامت شیرین بشه..ولی نمیشه.. منم دلم میخواست زندگی کنم...ولی این حقو ازم گرفتن...الان روزهام تکراری و وسرد میگذره...فقط میگذره...گهگاهی به خودم دلداری میدم و پامیشم که ازنو بسازم ولی دلم امید میخواد...بی امید ومحبت وعشق نمیشه زندگی کرد..برا آرامش دلم ومادر شدنم یه صلوات مهمونم کن دوست خوبم...که خیلی دلشکسته م...

و بهم پیام داد 

به مرادت رسیدی زندگی من و تو دیگه تموم شد بچه تا هفت سالکی با تو بعدش دیکه چشمت بهش نمیفته من همینم که هستم تو که نمیخای برو هر مدلی که میخای برای خودت پیدا کن 

دیگه رفت و ما هم دیشب اونجا موندیم  همیشه وقتی بحثمون میشه و منو میذاره خونه ی مامانم باز بابا ...

خوب تو که میخواستی برگردی چرا از اولش اینهمه قشقرق به پا کردی خب معلومه دیگه ازت حساب نمیبره

اخر پیامش نوشته بود دیگه منو نمی بینی وکیلم همه چیزو بهت میگه 

پایان زندگی 

بعدش منم شروع کردم باشه اشکالی نداره منو تو از اول با هم ارامشی نداشتیم و نگرانیم تا الان بخاطر بچه بود حالا فکر میکنم بدون من یا تو باشه بهتر از اینکه همیشه شاهد جر و بحثمون باشه 

بعدش فکر میکردم واقعا داره الکی این حرفا رو میزنه و المی مثلا میهاد اذیتم کنه و میخاد بیاد دنبالم بهش پیام دادم باشه ولی قول بده بعد جدایی دوس پسرم بشی دوس پسر خوبی میشی 

حالا چیکار کنم  من معلمم فردا باید برم مدرسه لوازم و وسایلم خونست از طرفی هم خسته شدم از اینجا ...

عزیزم من هرکاری کردم دوستاش وبیرون رفتانشو ول نمیکرد...دقیقا منم قهر میکردم وزود دلم براش وبرا توخونه تنگ میشد...دیگه حوصله ی گیردادنم ندارم...چون میدونم فایده نداره..شماهم .اگه میدونستی شوهرت لج میکنه کاش نمیرفتی...

رَبِّ لا تَذَرنی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوَارِثِینَ،وَ اجعَل لی مِن لَدُنکَ وَلیّاً یَرِثُنی فی حََیاتی وَ یَستَغفِرُ لی بَعدَ وَ اَجعَلهُ سَویّاً ولا تَجعَل لِلشیَّطانِ فیه نَصیباً،اللَّهُمَّ إِنّی أَستُغفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیکَ اِنَّکَ،إِنتَ الغفُورُ الرَّحیمُ"  چه سخت والبته چه شیرین است که کسی باهمه رنج هایش،همه رنج های ناخواسته اش،باز عاشق این زندگی باشد...سخته وقتی نه راه پس داشته باشی نه راه پیش...تنهایی زور بزنی لحظه ها به کامت شیرین بشه..ولی نمیشه.. منم دلم میخواست زندگی کنم...ولی این حقو ازم گرفتن...الان روزهام تکراری و وسرد میگذره...فقط میگذره...گهگاهی به خودم دلداری میدم و پامیشم که ازنو بسازم ولی دلم امید میخواد...بی امید ومحبت وعشق نمیشه زندگی کرد..برا آرامش دلم ومادر شدنم یه صلوات مهمونم کن دوست خوبم...که خیلی دلشکسته م...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تروخدا بیاین

sahar1515 | 12 ثانیه پیش
2791
2779
2792