من خیلی بدی ادما رو تو ذهنم مرور میکنم یه حس تنفری بهم دست میده چند وقت پیش با مادرشوهرم دعوامون شد بحثمون شدید بود شوهرم طرف مادرش بود چند ساعت مادرش برد بیرون چرخیدن شامم بیرون خوردن اما وقتی برگشت چیزی برا من و بچه نیاورده بود یه کلمه هم باهام حرف نزد منم تو غربتم دلم برا خودم سوخت دلم شکست بیشتر به خاطر اینکه مادرشوهرم خوشحال بود که پسرش هواشو داره و زن و بچشو اهمیت نداده خیلی ناراحت شدم😔
الان مثلا با مادرشوهرم اشتی کردیم ولی همه اون چیزایی که بهم گفته تو ذهنمه و دوتامون از هم بدمون میاد و از کار شوهرم خیلی ناراحتم نمیتونم کنار بیام قضیه مال ده روز پیشه ولی خیلی حالم بده اذیتم از شوهرم و مادرش بیزارم به نظرتون الان مادرش خوشحاله که شوهرم بهم محل نداده؟
من با شوهرم بحث میکنم جا براش نمیارم مادرش جاشو میندازه خودشیرینی میکنه ازش متنفر میشم بیشتر دوماهه اینجاس تو تاپیکام گفتم خسته شدم دیگه خدا ازش نگذره💔😪