اومدم تهران رویان
یه بار انتقال دادم منفی شد باقی جنین های تهران آوردم شیراز تست مثبت شد ولی ادامه پیدا نکرد
خیلی سخته تهران
یه بار تو رویان عجله داشتم که برسم به فرودگاه یکی از خانمهای که دستور دارویی توضیح می‌داد میگفت چرا میاین اینجا برید همون شیراز ما همه تقریبا یه کار انجام میدیم
نمیدونم توواین ده سال بدون بچه هم کاری نکردیم خوشی نکردیم شبا حوصلمون سررفته
یه عمه داریم ۷۰ سالشه بدون بچه اونم همیشه ناراحته و قسم میده ما رو برید دنبال بچه
میخوام بگم بدون بچه هم خیلی زندکی خوبی نیست که دنبالش نریم
راستش من از اولین روزیکه پامو گذاشتم تو مطب دکتر نازایی، حدود ۷ سال پیش،،،،، به خودم گفتم ، من از اوناش نیستم ک اییینهمه راهای مختلفو برم. یه مسیر عادی رو میرم، اگه شد که ممنون خدایم، اگرم نشد، حاضر نیستم چندین و چند سال، عمر و انرژی مو بذارم تو راه درمان....
الآنم ک برای سومین بار میخوام جنین انتقال بدم، فقط بخاطر اصرار شوهرمه
خدا صبر بده
اگه بحث خودم تنها بود تحملم بد نبود ولی پای همسرم درکاره گناه داره نمیتونم بکشم کنار.گاهی وقتا میگم جدا بشیم خیلی بهتره تو روحیم کمتر اثر بد میزاره هر ماه انتظار آدمو نابود میکنه
ولی خب جدا شدن هم راحت نیست
ببخشید مشکلتون چیه باردار نشدید
کاش میدونستم🥴مشکل خاصی که عنوان شد گفتن dfi همسرم مشکل داره البته حداکثر ۳۵ بود که دیدم با dfi ۵۰ هم باردار شدن دوستام
ظاهر اسپرم خوب بود ولی برا اطمینان نمونه از بیضه هم گرفتیم
خودم تا حدودی اندومتر نازک بود که با قرص خوب میشد این آخری که از همون اول خوب بود ولی همه داروهای ایمنی انعقادی هم بهم میدادن دکترا همیشه
عزیزم شما بعد ۸بار انتقال منفی چیکار کردین منم ۵ بار منفی شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
