2777
2789
عنوان

شوهرم نمیزاره از خونه برم بیرون

761 بازدید | 25 پست

ما باهم یکسال رفیق بودیم تازه عقد کردیم از همون اولش شوهرم اصلا تعصبی نبود رومن حتی بعد از عقد هر لباسی میپوشیدم هرجا میخاستم میرفتم دو هفته پیش با مادرشوهرم رفتیم بازار طلا بگیریم ک یه پسر دنبالم‌کرد جلو مادرشوهرم ...و مادرشوهرم فهمید ب پسره فحش داد حالا از اون قضیه دوهفته گذشتع نمیدونم رفته ب شوهرم چیگفتع نمیزارهذحتی تا سرکوچه برم نمیزاره تنها برم خونمون نمیزاره برم پیاده روی حتی ب لباس پوشیدنمم گیر میدع دسشب دل درد داشتم ساعت۷شب میخاستم برم داروخانه ب مادرشوهرم گفتم کارت کجاس میهام برم داروخونع شوهرم زنگ زد گف نرو جاریم گف ب ما چشمک زده نباید تنها بره زنگ زده ب شوهرم گفته نزار تنها بره چکار کنم انقد بی شرف فضولی نکنه تو کارمون من عقدم طبقه پایین مادزشوهرمم...شوهرم نمیزاره حتی برم خونمون دیگ ...چون میدونه برم خونمون میرم پیاده روی چکار کنم از دست این پیرزن خرفت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بگو مثل بقیه دخترا تو دوره عقد ترجیح میدم خونه بابام باشم

بقران گفتم میگ رفتی دیگ برنگرد بمنم زنگ نزن اون شب دعوامون شد گفتم منو ببر خونمون منو برد تا سرکوچمون برگردوند گفت نمیزارم بری یکساعت میری من میام دنبالت

خب عزیزم چرا در مورد این موضوع قاطع صحبت نمیکنید 

بعد من هنوز معنای نامزدی و خونه مادر نامزد موندن را درک نکردم 

چرا برای خودتون احترام و ارزش قائل نیستین 

من نمیگم حتماً عروسی بگیرید اما هر چیزی یک دوران و  مسیری داره که باید طی بشه 

و حریم و حرمت ها حفظ بشه 


به هر حال این موضوع غیرت و مانع بودن بیجا و سکوت شما نمیتونه به نفع شما باشه 


 کاربران محترم:زمانی که تاپیک میزنم یعنی انتظار هر نوع اظهار نظری را دارم ،پس مشکلی با انتقادشما ندارم در صورتی که ادب کلامتون در تاپیکم رعایت بشه . ،،،،اما زمانی  که در تاپیک کاربران دیگه اظهار نظر دارم هرچند که تبادل نظر هست ، پاسخی که میذارم برای استارتر اون تاپیک هست اگر از کامنتم خوشتون اومد و ریپلای کردین خوشحال میشم اما اگر مطابق میلتون نبود لطف کنید بگذرید  چون چیزی که من کامنت گذاشتم دیدگاه من بوده و نسبت به منطق خودم پاسخ دادم پس تنها استارتر اون تاپیک حق انتقاد از کامنتم را دارند  در صورتی که صحبتم تضاد داشته باشد با عنوانشون اگر پاسخی از جانب من دریافت نکردین  دلیل بر این نیست که حق با شماست                                       ممنون از فهم و شعور شما 🤍
با این وضعیت تا درست نشده عروسی نگیرید چرا خودت هیچ اختیاری نداری اسی؟ چرا فقط منتظر حرف اونی؟

چکار کنم؟الان چن روزه پیاده روی نرفتم من همیشه پیاده روی میرفتم میگ حق نداری بری اگ بری کلامون میره توهم دعوا رامیندازه حتی دیگ منو نمیبره خونمون چون میدونه میرم بیرون اگ خونه بابام باشم

شوهرت ترسیده به دلش اومده

مردا اینجور ماجراها رو نباید بشنون به هم میریزن فکرشون مشغول میشه معمولا ، مخصوصا تو که تازه عروسی حس مراقبت بیشتری نسبت بهت داره چون ترگل ورگل تری


زمان بده ببین چی میشه ، دلش رو به دست بیار ، آرومش کن ، مطمئنش کن

ته دلتون آروم🌹 تاپیکم
بقران گفتم میگ رفتی دیگ برنگرد بمنم زنگ نزن اون شب دعوامون شد گفتم منو ببر خونمون منو برد تا سرکوچمو ...

من نمیتونم چیزی بگم تجربه ای ندارم

حتما با یه مشاور مشورت کن 

این اخلاق میتونه در آینده واست مشکل ساز بشه! پس ساده از کنارش نگذر

با اجازه از اسی اگه میشه یه سر بیاین تاپیک دو تا مونده به آخریم صفحه آخرش راه حل بدین بهم دعاتون میکنم واقعا تو بد شرایطی گیر کردم😢

https://www.ninisite.com/discussion/topic/13107462/%d8%a8%d9%82%d9%84-%d8%af%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%85-%d8%a8%d9%87%d9%85-%da%af%d9%81%d8%aa-%d8%a8%d9%88-%d9%85%db%8c%d8%af%d9%85

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز