یه مشکلی برام پیش اومده که نیاز به کمک شما دارم.
حقیقتش اینه که من و همسرم هفت ساله با هم ازدواج کردیم و خدا بهمون بچه نداد
و مشکل هم از طرف من هست.
همسرم مرد فهمیده و مهربونیه و منو خیلی دوست داره از همون اول که فهمید من مشکل دارم گفت فدای سرت.
یکی دو سالی دنبال درمان رفتیم و دوبار آی وی اف کردم که نتیجه ای حاصل نشد.
خانواده همسرم وقتی متوجه شدن مشکل بچه دار نشدن از جانب من هست و چون پسرشون تک پسره ، شروع کردن به طعنه و کنایه. و به همسرم پیشنهاد دادن که زن بگیره . خلاصه بگم براتون خیلی اذیتم کردن توی این چندسال و تنها دلخوشی من همسرم بود که بهم اطمینان داد که دوسم داره و ازم جدا نمیشه. و حتی مکان زندگیمون هم عوض کرد که با خانوادش فاصله داشته باشیم و کمتر ازار و اذیت کنند. اما بی فایده بود و از راه دور همچنان برای همسرم دختر پیدا میکردند و مدام بهش پیام میدادن بیا زن بگیر.
یکماه پیش وقتی به شهر قبلیمون برگشته بودیم من ویروسی گرفتم که سیستم گوارشیم درگیر شد و چند روزی حالت تهوع و معده درد و ... داشتم جوری که همه بهم میگفتن بارداری ولی من مطمئن بودم اینجور نیست چون پریود بودم
یه روز که از دکتر برمیگشتیم همسرم بهم گفت چطوره به خانوادم بگم باردار هستی و دو سه روز میمونیم و میریم خونه خودمون
بعدش هم میگیم سقط شد
اینجوری شاید بهتر باشه و تا مدتی دست از سر زندگیمون بردارن
خلاصه که به خانوادش گفت خانمم بازدار شده. اونا هم چقدر خوشحال شدن و مهمونی دادن و گوسفند قربانی کردن و ...
دوسه روز بعد ما به خونمون برگشتیم و قرار بر این شد چند روز دیگه به خانواده هامون بگیم که سقط شد
اما فردای اون روز پدر مادر و خواهر همسرم به شهر ما اومدن و گفتن اومدیم از عروسمون مراقبت کنیم ویار داره و حالش بده
الان یکماهه که خونه ما هستن و ما هنوز نتونستیم نقشه سقط را عملی کنیم
یکی دوباری به بهانه دکتر رفتن بیرون رفتیم که مادر همسرم هم باهامون اومد و من مجبور شدم به مطب دکتر زنان برم
الان طبق گفته های خودمون اونا فکر میکنند ۱۲ هفته هستم باید هرچه زودتر بهشون بگم سقط شده
حال روحی خودم خوب نیست از خدا خجالت میکشم بخاطر این همه دروغ و نقش بازی کردن. خسته شدم از دروغ.
از طرفی نمیدونم سقط دوازده هفته چجوریه
کورتاژ لازم داره؟ بستری میکنن؟ توی خونه میشه سقط بشه خودبخود
بهم نمیگن چرا نمیری بیمارستان
چرا بستری نمیشی؟
خواهش میکنم راهنماییم کنید من باید چیکار کنم. چجوری این کابوس تمام میشه؟
من نهایتش بتونم دوسه ساعت مادر همسرم را بپیچونم که باهام دکتر نیاد. بعد اگه بگم سقط شده میگن چرا بیمارستان نمیری. اگه بفهمند همش بازی بوده نابود میشیم. ابرومون میره.😔😔